مهم ترین اصطلاحات کشاورزی
10
آگوست

مهم ترین اصطلاحات کشاورزی با توضیحات

اصطلاحات کشاورزی

در این مقاله مجموعه‌ای مهم از واژگان و اصطلاحات کشاورزی توسط تیم ترجمه ترجمر جمع‌آوری شده است. دانشجویان عزیز و مترجمین تخصصی رشته کشاورزی میتوانند از این اصطلاحات در دروس تخصصی و ترجمه‌های خود استفاده کنند.

اصطلاحات کشاورزی

خدمات ترجمر در رشته مهندسی کشاورزی

سایت تخصصی ترجمر در کنار ترجمه‌های تخصصی سایر رشته، رشته کشاورزی را هم اضافه نموده تا لیست خدمات خود را به شکلی کامل و جامع به شما عزیزان ارائه کند. خدمات ما در این حوزه شامل ترجمه تخصصی کشاورزی، ترجمه کتاب های کشاورزی، ترجمه دانشگاهی ، ترجمه مقالات تخصصی کشاورزی است. متخصصان ما آماده ارائه انواع خدمات در تمام سطوح هستند.

A

Abiotic (غیر زیستی)

در اصطلاحات کشاورزی به عواملی محیطی گهفته میشود که بر رشد ارگانیسم‌های زنده تاثیر میگذارد مانند خشکی، باد، تگرگ و رطوبت. در ترکیب «تنش های زیستی» ای لغت کاربرد دارد.

Alluvial Soil (خاک آبرفتی)

در اصطلاحات کشاورزی رسوب هایی هستند که در دشت های سیلابی، دره رودخانه‌ای و کف نهرها بر اثر آب جاری برجای مانده‌اند. رسوب ها ممکن است بافت های ریز یا درشت داشته باشند که به نزدیک به منبع آن‌ها بستگی دارد. خاک آبرفتی بر اثر فرسایش بالادست یا سربالاها شکل میگیرد. و به همین خاطر  اصطلاح «آبرفت دره رودخانه پایین‌دست می‌سی‌سی‌پی» را هم داریم.

همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات انگلیسی مدیریت

Aquifer (آبخوان)

در اصطلاحات تخصصی رسوب هایی زیرزمینی که از رسوب ها یا سنگ‌های نفوذپذیر مانند شن یا ماسه که آب دارند، شکل گرفته‌اند و برای تامین آب چاه مصرف می‌شود. منافذ موجود در این نوع رسوب‌ها به‌هم پیوسته هستند به صورتی که آب در منطقه‌ای گسترده از آن‌ها عبور میکند. آبخوان ها در دو شکل کم‌عمق یا آبخوان دلتایی و عمیق هستند.

Available soil water holding capacity (ظرفیت نگهداری آب قابل دسترس گیاهان در خاک)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی مقدر آبی که برای مصرف گیاهان در خاک موجود است. همچنین حجم آب بین ظرفیت زراعی تا رسیدن به نقطه پژمردگی دائم. آب بطور میانگین در فاصه 0.7 اینچ در فوت در خاک شنی درشت بافت، 2.25 اینچ در فوت در خاک لوم شنی و در لوم سیلتی بسیار ریزبافتاک بطور متغیر، برای گیاهان قابل دسترس است.

B

Banded (تیمار نواری)

در اصطلاحات کشاورزی نوعی کود است و در زمان کاشت بذر در زیر یا اطراف آن استفاده می شود. همچنین علف‌کش هایی که برای فضایی مشخص در نظر گرفته شده و ردیف‌های کاشت دارد.

Biennial rotation (تناوب زراعی وساله)

در اصطلاحات کشاورزی روشی از کاشت است که برای پرورش دو محصول مختلف در سال های متناوب به کار برده می شود. مانند برنج و سویا.

Biological control (مبارزه بیولوژیک)

به مدیریت آفات میگویند که شامل مراحل حفاظت، تقویت و یا رهاسازی زی ارگانیسم‌هایی است که بطور طبیعی دشمن آفات هستند. عوامل کنترل کننده بیولوژیک نقش مهمی را در سیستم مدیریت آفات ایفا می‌کنند.

بیولوژیک

Biomass-energy definition (تعریف انرژی حاصل از زیست‌توده)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی موادی گیاهی که از نظر وزن (پس از حذف کامل آب) خشک هستند و میتوانند بطور مستقیم یا غیرمستقیم به سوخت یا منبعی برای انرژی تبدیل شوند. معروف ترین روش غیرمستقیم تبدیل زیست توده به اتانول است که در کشاورزی مدرن رایج میباشد.

Biotic (زیستی)

در اصطلاحات کشاورزی عواملی که به سایر ارگانیسم‌های زنده تاثیر میگذارند مانند حشرات، پاتوژن‌ها، نماتدها و علف‌های هرز

Breakeven price (قیمت سر به سر)

در اصطلاحات کشاورزی هر واحد برای ثابت نگه داشتن وضعیت به هزینه ای مشخص نیاز دارد و ا تقسیم هزینه بر میزان تولید محاسبه می‌شود.

Broadcast (پخش کود روی خاک مزرعه)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی علف‌کش کردن سطخ زیر کشت در عرض کلی را میگویند.

C

C factor (عامل پوشش گیاهی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی، در معادله جهانی اصلاح شده فرسایش خاک از عامل مدیریت پوشش گیاهی استفاده می‌کنند که نشانگر اثرگذاری شیوه‌های زراعی و همچنین مدیریت میزان فرسایش می باشد.

همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات حسابداری

Cation exchange capacity (CEC) (ظرفیت تبادل کاتیونی)

در اصطلاحات کشاورزی بیانگر میزان بارهای منفی موجود در سطح ذرات خاک رس و مواد ارگانیک در خاک است. با افزایش مواد آلی به مقدار ناچیز CEC افزایش شدیدی پیدا خواهد کرد. به کمک CEC میتوان میزان آب‌شویی کودهای پتاسه و ازته را اندازه‌گیری نمود، بدین معنی که خاک‌هایی که CEC بالایی دارند کمتر دچار آب‌شویی عناصر کاتیونی خواهند شد.

Cellulosic ethanol (اتانول سلولزی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی به سوخت زیستی تولیده از لیگنوسلولز میگویند. جرم اکثر گیاهان را ماده‌ای به نام لیگنوسلولز تشکیل می‌دهد. از متداول‌ترین منابع لیگنوسلولزی میتوان به کاه و کلش گندم، بقایای ذرت پس از برداشت روی زمین و گونه‌ای ارزن بومی آمریکای شمالی اشاره نمود که در تولید اتانول سلولزی نقش موثری دارند.

Conservation tillage (خاک‌ورزی حفاظتی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی عملیاتی مکانیکی محدود است که به کمک ابزارها میتوان سطح خاک را با بیش از 30% بقایای گیاهان پوشاند.

Conventional tillage system (سیستم خاک‌ورزی رایج)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی عملیات مکانیکی که با ابزارها ترکیب می شوند تا بستری مناسب را برای بذرها فراهم کنند. در این روش که دقیقا نقطه مقابل خاک‌ورزی حفاظتی است، خبر از پوشش بقایای گیاهی و علف هرز نمیباشد.

Cover crop (گیاه پوششی)

در اصطلاحات کشاورزی به گیاهی که در نبود غلات یک ساله و پوشش خاک در طول فصل کاشت می شود.

گیاه پوششی

Crop rotation (تناوب زراعی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی روشی برای پرورش دو یا چند محصول در یک سال در ک مزرعه معین که بر اساس الگو برنامه‌ریزی شده است و یا در سال های زراعی پشت سر هم استفاده شده است.

Cultural control (مبارزه زراعی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی شامل مدیریت آفات در مزرعه است که مراحلی نظیر خاک‌ورزی، بهداشت گیاهی، برداشت محصول و سایر روش‌ها برای تغییر محیط زیست آفات میباشد. در مبارزه زراعی تلاش میشود تا میزان بهره‌وری گیاهان را برای غلبه بر پیامدهای خسارت آفات افزایش داد.

D

همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات ادبی

Deep tillage (خاک‌ورزی عمیق)

در اصطلاحات کشاورزی شامل عملیاتی مکانیکی که توسط ابزارها صورت میگیرد و در عمق بیش از 6 اینچ خاک تاثیراتی میگذارد. اگر سطح خاک در این عملیات نسبتا بدون تغییر باقی بماند، سازگار با عملیات خاک‌ورزی حفاظتی خواهد بود.

Disease (آفت)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی آسیب‌هایی از قبیل عفونت‌های قارچی، اُاُمیستی، نماتدی، میکروبی و ویروسی که بر اثر تنش‌های زیستی به خاک وارد می شود.

Double crop (دو کشتی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی روشی از کاشت است که در آن طی یک سال دو محصول تناوب کاشت می‌شود.

Dryland production system (دیم‌کاری)

روشی از کاشت است که محصول آبیاری نمیشود و زمین کشت با آب باران سیرآب میشود. ار به مقدار کافی باران نبارد آبیاری تکمیلی صورت میگیرد.

E

Enterprise budget (بودجه تشکیلات اقتصادی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی مدیران برای تصمیم گیری درباره مزرعه میتوانند از گزارش مالی استفاده کنند. پس از اینکه برای تشکیلات اقتصادی شیوه‌های تولیدی تعریف کردند معمولا بخشی از بودجه بر حسب دلار برای دریافتی ناخالص، هزینه‌های عملیاتی، هزینه‌های مالکیت و بازدهی هزینه‌ها توصیف می شود.

همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات معماری تخصصی

Erosion (فرسایش)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی فرسایش زمانی اتفاق می افتد که خاک توسط باد یا آب بطور ناخواسته فرسایش پیدا کند.

فرسایش در اصطلاحات کشاورزی

Fallow (آیش)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی زمین مزروعی که برای تولید محصول استفاده می شود معمولا برای یک فصل بدون کشت گذاشته میشود. انجام عملیات خاک‌ورزی در زمین آیش الزامی نیست. برای حفظ رطوبت خاک یا از بین بردن علف‌های هرز از لغت آیش گذاشتن استفاده میشود.

Farm gate value (قیمت سر زمین یا قیمت در محل)

در اصطلاحات کشاورزی مبلغی که برای محصول کشاورزی در هنگام بار زدن از مزرعه پرداخت میشود. این قیمت برابر قیمت فروش محصول است.

Field capacity (ظرفیت زراعی (FC))

در اصطلاحات کشاورزی میزان خاکی که پس از قطع جریان تقلی در خاک موجود است که پتانسیل ماتریک در این زمان بطور معمولا 0.3 بار در نظر گرفته خواهد شد.

G

Genotype (ژنوتیپ)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی هر ارگانیسم ساختار ژنتیکی به نام ژنوتیپ دارد که با خصوصیات فیزیکی یا فنوتیپک آن متفاوت است. همچنین میتوان گفت ژن‌هایی که که از والدین به آن‌ها منتقل می‌شود.

Germplasm (مواد ژنتیکی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی شامل گروهی از مواد ژنتیکی متنوع است که برای تولید لاین‌ها و واریته‌های اصلاحی متنوع استفاده می شود.

H

Herbicide-Tolerant (تحمل کننده علف‌کش)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی به توانایی گیان در زنده ماندن و رشد کردن پس از به کار بردن علف‌کش میگویند. اغلب از اصطلاح Herbicide-Resistant یه معنی مقاوم به علف‌کش نیز استفاده میشود.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات کامپیوتر

Host-plan resistance (مقاومت گیاه میزبان)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی خصوصیات فنوتیپی و فیزیولوژیکی ذاتی یا اصلاح شده در گیاه که تحت کنترل ژنتیکی است باعث میشود تا گیاه در باربر آسیب ناشی از تغذیه حشرات و عفونت های عوامل بیمار‌زا مقاومت نشان دهد.

I

Integrated pest management(IPM) (مدیریت تلفیقی آفات)

سیستم که برای پایداری اکولوژیک مدیریت علف‌های هرز، پاتوژن‌های گیاهی و حشرات آفت و کاهش مصرف مواد شیمیایی را در دستور کار خود دارد. در این روش شیوه‌های زراعی، شیمیایی و بیولوژیکی سازگار و مکمل با هم تلفیق میشوند تا مدیریت آفاق به شکلی اقتصادی، دوستدار محیط زیست و اجتماعی قابل قبول باشد.

L

Leaching (leachate) (آب‌شویی (آبشویه))

در اصطلاحات کشاورزی حرکت گرانشی آب در داخل منافذ ریز خاک. بدین ترتیب که موارد در ارتباط خاک رو به پایین از طریق فرونشت عمقی دارند. در این عمل معمولا مواد کامل محلول خذف می‌شوند.

آبشویی در اصطلاحات کشاورزی

M

Macronutrient (عنصر پرمصرف)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی عنصری غذایی است که گیاهان به مقدار زیادی از آن برای رش و زندگی احتیاج دارند. این عناصر عبارت‌اند از:

  • نیتروژن (N)
  • فسفر (P)
  • پتاسیم (K)
  • گوگرد ((S
  • کلسیم (Ca)
  • منیزیم (Mg)

Micronutrient (عنصر غذایی کم‌مصرف)

در اصطلاحات کشاورزی شامل عناصر غذایی ضروری که گیاهان به مقدار کمی از آن ها نیازمندند. این عاصر عبارت‌اند از:

  • کلر (Cl)
  • آهن (Fe)
  • برم (B)
  • منگنز (Mn)
  • مس (Cu)
  • روی (Zn)
  • مولیبدنم (Mo)
  • نیکل (Ni)

N

Net returns (بازدهی خالص)

مبلغی به عنوان درآمد ناخالص پیش بینی شده منهای هزینه‌های پیش بینی شده در یک تشیکلات کشاورزی خاص. بازدهی خالص همان بازدهی بیشتر از هزینه است و نشانگر سود مازاد بر همه عوامل تولیدی میباشد.

Nitrogen fixation (تثبیت نیتروژن)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی روندی که در طر آن، نیتروژن موجود در اتمسفر با سایر عناصر ترکیب میشود و سبب به وجود آمدن ترکیبات غیر آلی خواهد شد. این ترکیبات به راحتی توسط نیتریفیکاسیون به عناصر غذایی برای جذب توسط گیاهان تبدیل میشود و برای تولید ترکیبات پیچیده‌تر استفاده می شود. اگر بطور دقیقت بیان کنیم به تثبیت نیتروژنی به معنی تبدیل نیتروژن موجود در اتمسفر به ترکیبات نیتروژنی از طریق باکتری ریزبیوم موجود در ندو‌های ریشه حبوبات.

تثبین نیتروژن در اصطلاحات کشاورزی

Nitrification inhibitors (بازدارنده‌های نیتریفیکاسیون)

در اصطلاحات کشاورزی شامل ترکیبات شیمیایی است که به کودهای ازته اضافه می‌شود تا سبب کاهش میزان تبدیل فرم آمونیوم کودها را به فرم نیترات شود.

Nodules (ندول)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی برآمدگی کوچک روی سطح ریشه سویا که دارای باکتری ریزبیوم می باشد.

Non-selective (علف‌کش‌های غیرانتخابی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی این ترکیبات بطور کلی برای گیاهان سمی هستند که معمولا برای از بین بردن طیف گسترده‌ای از گیاهان استفاده می‌شود. اگر از علف‌کش های انتخابی در دوز بالا استفاده شود ممکن از به علف‌کش‌های غیرانتخابی تبدیل شوند.

O

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات پزشکی انگلیسی

Oxidation of organic matter (اکسیداسیون ماده آلی)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی ماده آلی که توسط فعالیت های میکروبی تجزیه می‌شوند را میگویند که وابسته به دما است.

P

Percolation (فرونشت)

در اصطلاحات کشاورزی به حرکت رو به پایین (گرانشی) آب که موارد معدنی محلول را به همراه دارد و از میان منافذ خاک عبور میکند، فرونشت میگویند.

perennial (چندساله)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی به دسته‌ای از گیاهان گفته می شود که طول زندگیشان از دو سال بیشتر است. در زمستان این گیاهان با تنش‌های زیست محیطی به شکل بافت های زیرزمینی مانند ریزوم، ریشه، غده یا پیاز با سرما مقابله میکنند.

Permanent wilting point (PWP) (نقطه پژمردگی دائم)

به حجم آبی که در خاک مانده است و گیاه نمیتواند آن را استخراج کند و قادر نیست از پژمردگی بیرون آید مگه آنکه آبیاری انجام شود. نقطه پتانسیل ماتریک در این شرایط 15 در نظر گرفته خواهد شد.

Phenotype (فنوتیپ)

در اصطلاحات کشاورزی فنوتیپ با ژنوثیپ فرق دارد و شامل ظاهر فیزیکی ارگانیسم است که نتیجه تعامل ژنوتیپ با محیط زیست می باشد. عواملی مانند نور، رطوبت خاک و دما شامل محیط زیست می شوند.

Plant pathogen (پاتوژن گیاهی)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی عواملی مانند قارچ‌‌ها، نماتدها، میکروب‌ها، اُاُمیست‌ها و ویروس‌هایی که سبب آلودگی و بیماری گیاهان می شوند و به محصولات آسیب میرسانند.

Plant residue cover (پوشش بقایای گیاهی)

موادی که پس از برداشت محصول در سطح خاک باقی می مانند. از این اصطلاح بیشتر در تعریف سیستم‌های خاک‌ورزی بیان می شود.

پوشش بقایای گیاه

R

Reduced tillage system (سیستم کم خاک‌ورزی)

در این سیستم عملیاتی مکانیکی محدود توسط ابزارها صورت میگیرد و سطح خاک با بقایای گیاهان به مقدار 15 تا 30% پوشانده می‌شود.

Residua herbicide (بقایای علف‌کش)

زمانی که علف‌کش در خاک باقی میماند و تا مدتی کوتاه به جوانه‌های علف‌های هرز آسیب میزند و یا آن ها را از بین میبرد.

Rhizobium (ریزوبیوم)

به عنوان باکتری‌های تثبیت کننده نیتروزن در ندول‌های ریشه حبوبات یافت می شوند.

ریزوربیوم در اصطلاحات کشوارزی

Ridge tillage (خاک‌ورزی پشته‌ای)

در اصطلاحات کشاورزی در پاییز معمولا پشته‌هایی از خاک تهیه می شوند و محصولات روی این پشته‌ها یا بسترهای کم‌عمق کاشته می شوند.

Row spacing (فاصله ردیفی)

به میزان فاصله‌ی عرضی که بین گیاهان در کاشت ردیفی وجود دارد.

S

Selective herbicide/pesticide (آفت‌کش یا علف‌کش انتخابی)

در اصطلاحات کشاورزی یک ترکیب شیمیایی است که تنها قادر است گونه خاصی از گیاهان یا پاتوژن‌ها را از بین ببرد. گسترده یا محدود بودن طیف علف‎‌کش‌ها به میزان استفاده آن‌ها بستگی دارد.

Soli bulk density (چگالی ظاهری خاک)

وزنی که خاک خشک در شرایط طبیعی دارد و حجم منافذ هم می‌شود. واحد این چگالی «گرم بر سانتی‌متر مکعب» است. برای مشخص کردن چگالی، خاک آون خشک برهم نخورده در نمونه که حجم مشخصی دارد، استفاده می شود.

Soli persistence (ماندگاری در خاک)

زمانی است که علف‌کش در خاک موثر باقی بماند.

Soli texture (بافت خاک)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی میزان خاک توسط بافتی که شامل درصدی ماسه (درشت‌ترین ذرات)، سیلت و رس (ریزترین ذرات) است، طبقه‌بندی می‌شود. عواملی که تحت تاثیر بافت خاک قرار میگیرند عبارات‌اند از : سرعت زه‌کشی داخلی، ظرفیت نگهداری آب، ظرفیت نگهداری آب قابل استفاده گیاه، هوادهی، حساسیت به فرسایش و ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC). خاک‌هایی که غالبا با ذرات درست هستند درشت‌بافت و خاک‌هایی که با درات رس هستند را ریزبافت میگویند.

بافت خاک

soli water holding capacity (ظرفیت نگهداری آب در خاک)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی مقدار آبی است که پس از توقف هدر روی ثقلی در خاک میماند.

Stale seedbed planting system (سیستم کاشت در بستر بذر قدیمی)

در اصطلاحات کشاورزی بستری از خاک است که برای کاشت بذر تا قبل از زمان کاشت عملیات خاک‌ورزی برای آماده‌سازی بستر کاست آماده نشده است. ممکن است از زمان برداشت محصول قبلی هیچگونه خاک‌ورزی انجام نشده باشد. عملیاتی که در پاییز، زمستان یا اولیل بهار صورت گیرد با زمان کاشت فاصله داشته تا بستر بذر کهنه شود یا نشست کند. علف‌های هرزی در این بستر توسط علف‌کش‌ها از بین میرود. در این سیستم مانعی برای خاک‌ورزی وجود ندارد زیرا مفهوم کم‌خاک‌ورزی میباشد و مفهوم بدون خاک‌ورزی را ندارد.

Symbiotic nitrogen fixation (تثبیت همزیستی نیتروژن)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی میکروارگانیستم‌هایی که در ندول‌های روی ریشه بوته‌های سویا نشسته‌اند و نیتروژن اتمسفری را به نیتروژن غیر آلی تبدیل میکنند. «همزیستی» نشانگر آن است که گیاه میزبان مانند سویا و هم میکروب ریبوزیوم موجود در ندول‌ها از این رابطه سود می‌کنند.

T

Tillage system (سیستم خاک‌ورزی)

در اصطلاحات کشاورزی همکاری عملیات مکانیکی و ابزارها که محیط خاک را برای تولید محصولی بهتر تغییر می دهند.

خاک ورزی

Tolerant (متحمل)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی میزان توانایی گیاهان برای رشد کردن و تکثیر شدن زمانی که توسط علف‌کش‌ها یا پاتورن‌های گیاهی آلوده شوند. این توانایی در گیاهان هم می تواند ذاتی باشد و هم میتواند دستکاری ژنتیکی باشد. این اصطلاح معمولا مترادف «resistant» است، یعنی گیاه در مقابل تنهش‌های زیستی و غیرزیستی‌های خاص ایمن هستند و آسیبی به آن‌ها نمیرسانند.

U

Upland soli (اراضی مرتفع)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی اصطلاحات کشاورزی به خاک زمین‌هایی گفته می شود که ویژگی‌های زیر را دارند:

  • در خارج از دشت‌های سیلابی قرار دارند
  • در مقابل سیلاب نیستند
  • ممکن است در معرض فرسایش باشند
  • امکان دارد در معرض فرسایش طولانی مدت بوده باشند و در برابر آن بخشی از خاک سطحی را از دست داده‌ باشند

V

Value-added trait (ویژگی ارزش افزوده)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی مشخصه‌ای کیفی است که باعث افزایش ارزش محصول تولیدی نسبت به نوع معمولی یا تجاری می‌شود و باید مستلزم محصولی بدون آلودگی و یکدست است. ارزش افزوده مشخصه‌هایی فیزیکی و شیمیایی ویژه است و برای بازارهای خاصی تولید می‌گردد.

Variable rate application (میزان مصرف متغیر)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی میزان به کار بردن عناصر غذایی در نواحی خاصی از یک مرزعه متناسب با نیاز خاص و مختلف آن نواحی.

Varietal resistance (مقاومت واریته‌ای)

در اصطلاحات انگلیسی کشاورزی میزان مقاومت واریته‌ای که گیاهان در برابر آسیب‌های ناشی از علف‌کش‌ها، پاتوژن‌ها یا حشرات ایجاد می‌شود. یک گونه گیاهی ممکن است مقاومت‌های واریته‌ای مختلفی در برابر آفتی خاص از خود نشان دهند. این اصطلاح اغلب با اصطلاح Host-Plant Resistance به معنی «مقاومت گیاه میزبان» به کار می رود.

W

Weed control (کنترل علف‌های هرز)

در اصطلاحات تخصصی کشاورزی فرایند کاهش آلودگی یا رشد علف‌هیا هرز در سطحی قابل است را گویند. این اصطلاح هم معنی با اصطلاح Weed management به معنی «مدیریت علف های هرز» است.

کنترل علف های هرز