کلمات مشابه انگلیسی
لیست کلمات مشابه انگلیسی
زبان انگلیسی دربردارنده بسیاری از لغات و اصطلاحات گیجکننده است که یکی از دلایل اصلی این گیجکنندگی، وجود کلمات مشابه انگلیسی است. منظور از این کلمات گیجکننده و مشابه، کلماتی است که در هنگام شنیدن، نوشتن و یا حتی صحبت کردن ممکن است مخاطب یا شنونده در درک و فهم آن دچار مشکل و سردرگمی شود.
بهعنوان مثال فرض کنید که میخواهید در گفتار از کلمه “Week” (به معنی هفته) استفاده کنید ؛ اما شنونده بجای آن واژهی “Weak” ( به معنی ضعیف) را استنباط میکند، زیرا تلفظ این دو کلمه شبیه به هم است. درواقع کلماتی از این قبیل که باعث سردرگمی زیادی میشوند، در زبان انگلیسی بهوفور یافت میشود. بنابراین بایدبرای درک و یادگیری این واژگان وقت صرف کرد.
در این مطلب قصد برآن است که به معرفی سه دسته از کلمات مشابه و گیجکننده انگلیسی پرداخته شود؛ ضمن اینکه لیستی از واژگان جامع و مهم از این سه گروه کلمات ارایه شود تا با این کلمات تاحد زیادی آشنا شوید.
تقسیمبندی کلمات مشابه انگلیسی
افراد انگلیسی زبان یا افرادی که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند، همواره در موقعیتهایی قرار گرفتهاند که دو کلمه را که تلفظ یا املای مشابهی دارند، ولی در معنا متفاوت هستند را به اشتباه استفاده کردهاند یا حتی اشتباه متوجه شدهاند.
درواقع باید عنوان کرد که واژهها در زبان انگلیسی دارای جنبهها و دیدگاههای زیادی هستند که در بعضی مواقع به عنوان مشکل یا آزاردهنده بیان میشوند که تشخیص و استفاده درست از این کلمات مستلزم تلاش و یادگیری هوشمندانه است. از این رو؛ متداولترین واژههای انگلیسی که اشتباه گرفته میشوند و گاهاً مورد استفاده نادرست قرار میگیرند را میتوان به سه دسته کلی تقسیمبندی کرد. این سه دسته عبارتند از:
همچنین مطالعه کنید آموزش لغات آیلتس
- Homonyms (هومونیمها یا همنامها)
- Homophones (هوموفونها یا همآوا یا همخوانها)
- Homographs (هوموگرافها یا هماملاها)
دسته اول: Homonyms (هومونیمها یا همنامها)
همنام یا Homonyms کلماتی هستند که آوا یا بهعبارتی تلفظ و املای مشابه و یکسانی دارند؛ اما از نظر معنی کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. واژه Homonym از پیشوند Homo- به معنی “هم یا همان” و پسوند Nym- به معنی “نام” گرفته شده است. این گروه از کلمات مشابه انگلیسی در اکثر اوقات میتواند گیجکننده باشد، بهخصوص برای افرادی که در حال یادگیری زبان انگلیسی و املای لغات هستند. بهعنوان مثال واژهی Park دارای دو معنی کاملا متفاوت است. یکی به معنی پارک و گردش و دیگری به معنی پارک کردن ماشین. همانطور که مشاهده میشود این واژه از تلفظ و املای یکسانی برخوردار است ولی دارای دو معنی متفاوت است
لیست کلمات مشابه انگلیسی همنام یا Homonym
در ادامه لیستی از کاملترین و مهمترین واژههای همنام انگلیسی گردآوری شده است
Address: آدرس، نشانی/ خطاب، مخاطب | Band: گروه موسیقی/ نوار یاروبان | Arm: بازو/ مجهز کردن |
Band: گروه موسیقی/ نوار یاروبان | Bat: خفاش/ چوب یا چوگان | Blue: آبی/ مستعد افسردگی |
Bright: روشن/ زرنگ و باهوش | Circular: مدور/ بخشنامه | Clip: گیره/ کلیپ |
Cool: خنک، سرد/ آرام کردن | Date: خرما/ تاریخ/ قرار ملاقات | Die: مردن/ مهره، جفت طاس |
Drop: افتادن، ریختن/ قطره | Fair: منصفانه/ زیبا | Fall: افتادن، سرازیر شدن/ پاییز |
File: پرونده/ بایگانیکردن | Foot: پا/ پرداختن مخارج | Jam: مربا/ متراکم و شلوغ کردن |
Kind: نوع/ مهربان | Letter: نامه/ حرف | Lie: دروغ، دروغ گفتن/ دراز کشیدن، خوابیدن |
Light: سبک/ نور و چراغ | Mean: معنی داشتن، منظور داشتن/ اعتدال، وسطی | Nail: میخ/ ناخن |
Park: پارک/ پارک کردن ماشین | Point: جهت، اشاره/نکته، موضوع | Pole: تیر چراغ برق/ قطب |
Pool: استخر/ شریک شدن | Quarry: صید/ آشکار/ معدن سنگ | Ream: برای آبگیری مرکبات/ یک مجموعه کاغذ |
Right: حق، درستی/ سمت راست | Rock: گروه موسیقی/ سنگ، صخره | Rose: به معنی افزایش یافت/ گل رز |
Ruler: خطکش/ عادل | Scale: مقیاس/ عبور کردن، پیمودن | Seal: فُک/ مهر و موم کردن |
Ship: کشتی / فرستادن | Spring: کمک کردن/ بهار | Stalk: ساقه/ کمین کردن |
Tender: مناقصه، پیشنهاد/ لطیف، باریک | Tire: خسته شدن/ لاستیک ماشین | Trip: سفر/ سکندری خوردن |
Watch: تماشا کردن/ ساعت | Well: خوب/ چاه | Remote: از راه دور، دوردست/ کم و جزئی |
B
Band: گروه موسیقی/ نوار یاروبان
Bark: پارس سگ/ پوست درخت
Bat: خفاش/ چوب یا چوگان
Blue: آبی/ مستعد افسردگی
Bright: روشن/ زرنگ و باهوش
C
Can: قوطی/ توانستن
Circular: مدور/ بخشنامه
Clip: گیره/ کلیپ
Cool: خنک، سرد/ آرام کردن
Current: رایج/ جریان آب
D
Date: خرما/ تاریخ/ قرار ملاقات
Die: مردن/ مهره، جفت طاس
Drop: افتادن، ریختن/ قطره
Duck: اردک/ غوطهور شدن، زیرآب رفتن
F
Fair: منصفانه/ زیبا
Fall: افتادن، سرازیر شدن/ پاییز
File: پرونده/ بایگانیکردن
Fly: مگس/ پرواز، پرواز کردن
Foot: پا/ پرداختن مخارج
J
Jam: مربا/ متراکم و شلوغ کردن
K
Kind: نوع/ مهربان
L
Left: ترک کردن، عازم شدن/ سمت چپ
Letter: نامه/ حرف
Lie: دروغ، دروغ گفتن/ دراز کشیدن، خوابیدن
Light: سبک/ نور و چراغ
M
Match: همخوانی داشتن، تطبیق/ کبریت
Mean: معنی داشتن، منظور داشتن/ اعتدال، وسطی
N
Nail: میخ/ ناخن
P
Park: پارک/ پارک کردن ماشین
Palm: نخل/ کف دست
Point: جهت، اشاره/نکته، موضوع
Pole: تیر چراغ برق/ قطب
Pool: استخر/ شریک شدن
Pound: مشت زدن، زدن/ واحد وزن
Q
Quarry: صید/ آشکار/ معدن سنگ
R
Ream: برای آبگیری مرکبات/ یک مجموعه کاغذ
Remote: از راه دور، دوردست/ کم و جزئی
Right: حق، درستی/ سمت راست
Ring: انگشتر/ حلقه، حلقه زدن
Rock: گروه موسیقی/ سنگ، صخره
Rose: به معنی افزایش یافت/ گل رز Rise گذشته فعل
Ruler: خطکش/ عادل
S
Saw: به معنی دیدن see اره/ گذشته فعل
Scale: مقیاس/ عبور کردن، پیمودن
Seal: فُک/ مهر و موم کردن
Ship: کشتی / فرستادن
Sink: سینک آشپزخانه/ غرق شدن
Spring: کمک کردن/ بهار
Stalk: ساقه/ کمین کردن
T
Tender: مناقصه، پیشنهاد/ لطیف، باریک
Tie: کراوات/ بستن، گره زدن
Tire: خسته شدن/ لاستیک ماشین
Trip: سفر/ سکندری خوردن
W
Watch: تماشا کردن/ ساعت
Wave: موج دریا/ دست تکان دادن
Well: خوب/ چاه
دسته دوم: Homophones (هوموفونها یا همآوا یا همخوانها)
همآوا یا Homophones دسته دیگری از کلمات مشابه انگلیسی هستند که صدا و تلفظ کاملا یکسانی دارند؛ اما از املا و معنی متفاوتی برخوردار هستند. واژه Homophones از از کلمه یونانی Homos به معنی “همان” واژه phone به معنی “صدا” گرفته شده است.
همچنین مطالعه کنید زمان ها در زبان انگلیسی
این واژهها علیرغم اینکه شکل نوشتاری یکسانی ندارند، وقتی در صحبتکردن و گفتار روزمره آنها مورد استفاده قرار میگیرند؛ به علت اینکه کاملا مشابه هم گفته میشوند باعث گیجشدن و سردرگمی زیادی در افراد میشوند.
بهطور مثال دو واژه “See” و “Sea” را در نظر بگیرید، همانطور که مشاهده میکنید این دو لغت از منظر نوشتاری و معنایی (واژه اول به معنای دیدن و دومی یعنی دریا) باهم فرق داند، اما تلفظ این دو دقیقاً مشابه هم است.
لیست کلمات مشابه انگلیسی همآوا یا Homophone
در اینجا کلماتی که تحت عنوان همآوا شناخته میشوند (صداهای یکسان و مشابهی دارند) بهطور مفصل لیست شدهاند.
(A)
Ad: تبلیغ / Add: اضافه کردن
Allowed: مجاز / Aloud: با صدای بلند
Altar: محراب / Alter: تغییر دادن، عوض کردن
Ant: مورچه / Aunt: عمه
(B)
Bare: برهنه / Bear: خرس
Bean: لوبیا / Been: بوده است
Be: to be / فعل Bee: زنبور
Break: شکستن / Brake: توقف کردن/ کم کردن سرعت
Bored: بیحوصله / Board: تخته
(C)
Coarse: نامطبوع / Course: دوره
Conscious: هشیار / Conscience: وجدان
Council: شورا / Counsel: مشورت، توصیه کردن
Currant: کشمش، مویز / Current: درحال حاضر
(D)
Device: وسیله / Devise: اختراع کردن
Die: مردن / Dye: رنگ کردن
Dual: دوتایی، همزاد / Duel: جنگ تنبهتن
(E)
Eight: هشت / Ate: به معنی خوردن eat گذشته فعل
Embrace: در آغوش گرفتن، پذیرفتن / Embarrass: شرمسار شدن، خجالت
Emigrate: مهاجرت کردن / Immigrate: به کشوری وارد شدن، وطن اختیار کردن
Eye: چشم / I: من
(F)
Flea: کک / Flee: فرار کردن
For: برای / Four: چهار
Fort: قلعه / Fought: جنگید
Foul: غلط، خطا / Fowl: مرغک
(G)
Great: عالی / Grate: رنده کردن
Groan: ناله / Grown: بزرگ شده
(H)
Hear: شنیدن / Here: اینجا
Hi: سلام / High: بالا
Hole: سوراخ / Whole: کل
Hour: ساعت / Our: ما
Holy: مقدس / Wholly: به طور کامل
(I)
Idol: بت / Idle: بیکار
Incite: تحریک / Insight: بینش
(K)
Knew: به معنی دانستن know / گذشته فعل New: جدید
Knead: ورز دادن / Need: نیاز داشتن
Knight: شوالیه / Night: شب
Knot: گره / Not: نه
Know: / دانستن/ دانش No: نه
(L)
Leak: نشت / Leek: تره فرنگی
Lessen: کاهش دادن / Lesson: درس
lightening: روشنکردن / lightning: رعدوبرق
Links: پیوندها / Lynx: سیاهگوش
Lung: ریه یا شش / Lounge: لم دادن
(M)
Made: ساخته شده / Maid: خدمتکار
Mail: پست / Male: مرد
Mask: ماسک / Masque: بالماسکه
Meet: ملاقات کردن / Meat: گوشت
Mourning: عزاداری / Morning: صبح
Muscle: ماهیچه / Mussel: صدف
(N)
None: هیچ / Nun: راهبه
(P)
Pail: سطل / Pale: رنگ پریده
Pain: درد / Pane: قطعه
Peace: صلح / Piece: تکه
Peak: قله / Peek: زیر چشمی نگاه کردن
Pear: گلابی / Pair: جفت
Plain: جلگه / Plane: هواپیما
Pour: ریختن / Poor: فقیر
Pray: دعا کردن / Prey: شکار یا صید
Precede: مقدم بودن، جلوتر بودن از/ Proceed: اقدام کردن، پیش رفتن
Price: قیمت / Prize: جایزه، پاداش
Principal: مدیر مدرسه / Principle: اساسی و مهم
(R)
Rain: باران / Reign: سلطنت
Recent: اخیرا / Resent: رنجیدن، خشمگین شدن
Red: قرمز / Read: read گذشته و قسمت سوم فعل
Right: درست حق، / Write: نوشتن
Ring: حلقه / Wring: پیچیدن
Role: نقش / Roll: چرخش
(S)
Sail: بادبان / Sale: فروش، حراج
Sauce: سس / Source: منبع
Sea: دریا / See: دیدن
Seat: / جایی برای نشستنSit: نشستن
Seek: جستجو کردن / Sick: بیمار
Seen: دیده شده / Scene: صحنه
Shoe: کفش / Shoo: کیش کیش کردن
Slander: تهمت زدن/ افترا زدن / Slender: باریک، ضعیف
Slay: قتل / Sleigh: سورتمه
Soar: ترش / Sore: اوج گرفتن
Sole: تنها / Soul: روح
Some: مقداری / Sum: مجموع
Son: پسر / Sun: خورشید
Sort: نوع / Sought: مطلوب
Stare: / خیره شدن Stair: پله
Stationary: ثابت کردن / Stationery: لوازم تحریر
Steel: فولاد / Steal: دزدیدن
Stile: سنگچین / Style: سبک
(T)
Tail: دم / Tale: داستان
Than: از / Then: سپس
Thrust: چپاندن، پرتاب کردن / Trust: اعتماد
Toe: انگشت پا / Tow: یدک کش
Too: همچنین / Two: دو
(V)
Vain: بیهوده / Vein: رگ
Vary: متنوع / Very: خیلی
(W)
Wail: ناله / Whale: نهنگ
Waist: کمر / Waste: ضایعات
Weak: ضعیف / Week: هفته
Wear: پوشیدن / Where: کجا
Weather: آب وهوا / Whether: چه
Which: / کدام Witch: جادوگر
Who’s: چه کسی / Whose: چه کسی
Won: / برنده شد One: یک
Would: فعل مدال / Wood: چوب
(Y)
You’re: تو هستی / Your: تو
دسته سوم: Homographs (هوموگرافها یا هماملاها)
لغت Homographs از کلمه یونانی Homos به معنی “همان” و grapho به معنی “نوشتن” گرفته شده است. بنابراین میتوان اذعان داشت که این دسته از کلمات مشابه انگلیسی، کلماتی هستند که یکسان نوشته میشوند؛ اما معنی متفاوتی دارند و ضمن اینکه گاهاً در نحوه بیان، متفاوت تلفظ میشوند. درواقع تشخیص این دسته از واژهها در زبان انگلیسی نوشتاری بسیار دشوار است.
بهعنوان مثال کلمه “Bear” را در نظر بگیرید، این واژه دارای دو معنی متفاوت است، یکی به معنای خرس و دیگری به معنی تحمل کردن یا حمل کردن، ضمن اینکه این دو واژه تا حد زیادی از لحاظ تلفظ باهم فرق دارند.
جهت ثبت ترجمه مقاله کلیک کنید.
لیست کلمات مشابه انگلیسی هماملا یا Homograph
در این بخش لیستی از این کلمات هماملا ارایه میشود که در ادامه مشاهده خواهید کرد.
(A)
Agape: متعجب با دهن باز/ عشق الهی
Angle: فرشته/ زاویه یا گوشه
Attribute: سهیم شدن، حمل کردن/ صفت، ویژگی
Axes: تبرها/ محورها
(B)
Bass: نوعی ماهی/ نوعی گیتار یا ساز/ صدا یا لحن بم
Bowتعظیم کردن/ پاپیون/ کمان/ جلوی قایق:
Buffet: ضربه زدن/ بوفه
Bustier: یک لغت فرانسوی به معنای نیمتنه/ صفت برتر busty به معنای بیچارهتر، ورشکستهتر.
(C)
Content: محتوا/ خشنود و شاد
Contract: قرارداد/ مبتلاشدن، گرفتن
Compact: کوچک/ متراکم کردن/ جمع و جور
Compound ترکیب/ مجتمع/ تشدید کردن:
Coordinates: هماهنگ کردن/ مختصات
(D)
Desert: ترک کردن/ صحرا و بیابان
Digest: خلاصه/ هضم کردن
Discount: نادیده گرفتن/ تخفیف
Does: do تعداد بیشتر از یک آهو/ حالت سوم شخص مفرد فعل
(E)
Entrance: ورودی/ جادوکردن
Evening: بعدازظهر/ یکنواخت و یکسانتر کردن
(F)
Frequent: مکرر/ رفت و آمدزیاد داشتن
(I)
Incense: بخور/ عصبانی کردن
(L)
Lead: رهبری کردن/ سرب/ افسار برای سگ
(M)
Minute: یک دقیقه/ کوچک
(N)
Number: عدد/ شمارهگذاری کردن/ بیحسی زیاد
(O)
Object: شی/ مفعول/ اعتراض و مخالفت کردن
(P)
Proceeds: درآمدحاصل/ بیشترشدن
Produce: تولید کردن/ محصول یا سبزیجات تازه
Putting:) Putقراردادن/ زدن آرام توپ گلف به سوراخ (
Project: پروژه/ پرتاب کردن به جلو/ پخش کردن نور برای ایجاد سایه
(R)
Refuse: خودداری کردن/ زباله
(S)
Second: ثانیه/ دوم
Subject: تابع یا تحت کنترل/ در معرض قرار دادن/ موضوع/ فاعل
(T)
Tear: پاره کردن/ اشک
(W)
Wind: باد/ حلقه کردن
Wound: گذشته فعل حلقه کردن/ زخم
نکته1: از تعاریف گفته شده در مورد این سه گروه از کلمات مشابه انگلیسی، میتوان به این نکته اشاره کرد که هوموفونها وهوموگرافها هر دو نوعی همنام هستند. بهعبارتی هموفونها و هموگرافها زیرمجموعهی همونیمها هستند و همونیم یا همنامها بخش مرکزی هستند که یک طرف آن را هموفونها یا همآواها احاطه کردهاند و در یک طرف دیگر هموگرافها یا هماملاها قرار گرفتهاند و با آن همپوشانی دارند.
نکته2: برای اینکه بتوان بهراحتی این سه گروه از کلمات را تشخیص داد و آنها را بهطور جداگانه یادآوری کرد و در گروه مورد نظر تقسیمبندی کرد، این است که ریشهشناسی آنها را در نظر گرفت. مثلاً هوموفون از ریشه phonos گرفته شده که به معنی صدا است، پس این دسته دارای صدای یکسان و معنی و املای متفاوت هستند. هوموگراف از graphein به معنی نوشتن گرفته شده پس از لحاظ نوشتاری یکسان هستند و معنا و تلفظ مشابهی ندارند. در نهایت هومونیم از واژه یونانی onymaگرفته شده به معنی نام که دارای املا و تلفظ یکسانی هستند، اما در معنی متفاوت میباشند.
لیست کلمات گیجکننده انگلیسی
یکسری از کلمات مشابه انگلیسی هستند که در سه دسته گفته شده قرار نمیگیرند؛ اما جزو کلمات گیجکنندهای محسوب میشوند که برای افرادی که قصد یادگیری زبان انگلیسی دارند یا برای آزمونهای مختلف زبان انگلیسی آماده میشوند در زمره واژهها و کلمات گیجکننده و سخت قرار میگیرند.
بنابراین در این مطلب سعی شده است که لیستی از لغات مشابه وگیجکننده انگلیسی چه از لحاظ تلفظ و چه از لحاظ نوشتار معرفی شود.
Adapt : وفق دادن یا عادت کردن
Adept: ماهر
Adopt: به فرزندی پذیرفتن
**************************
Accept: پذیرفتن
Aspect: جنبه
Except: بجز
Expect: انتظار داشتن
Inspect: جست وجو کردن
Suspect: مضنون بودن
Respect: احترام گذاشتن
**************************
Affect: اثر کردن
Effect: اثر، نتیجه
**************************
Assist: همکاری کردن
Consist: شامل شدن
Insist: اصرار کردن
Resist: مقاومت کردن
Persist: پافشاری کردن
**************************
Beard: ریش
Bread: نان
Bored: خسته
Board: تخته، صعود کردن
Broad:وسیع
Abroad: خارج
Breed: پرورش دادن
**************************
Better : بهتر
Batter : خرد کردن
Bitter : تلخ
**************************
Bottle : بطری
Battle : جنگ
Butter : کره
**************************
Coarse: نامطبوع
Course: دوره آموزشی
Curse: دشنام
**************************
College : دانشگاه
Colleague : همکار
**************************
Comply: موافقت کردن
Compliant: موافق
Complain: شکایت کردن
Complaint: شکایت
**************************
Comprehensive: جامع
Comprehensible: قابل درک
**************************
Desert: بیابان
Dessert: دسر
**************************
Disguise: تغییر قیافه دادن، پنهان کردن
Disgust: نفرت، متنفر کردن
**************************
Eliminate: حذف کردن
Illuminate: روشن کردن
**************************
Flaunt: بهرخ کشیدن
Flout: بیاحترامی کردن
Flat:صاف و مسطح
**************************
Formally: رسماً
Formerly: سابق
**************************
Fur: جامه خزدار، پوستین
Furry: خزدار
Fury: خشم
Ferry: گذرگاه
Fairy: پری
Generous: سخاوتمند
Genius: نابغه
Genuine: اصلی، خالص
Gorgeous: زیبا
**************************
Glimpse: نگاه اجمالی و سریع
Glance: نگاه، برانداز کردن
**************************
Host = میزبان
Hostel = خوابگاه
Hostility = خصومت
Hospitality = مهمان نوازی
**************************
Infer = نتیجه گیری کردن
Offer = پیشنهاد کردن
Confer = تجمع کردن
Transfer = انتقال دادن
Prefer = توجیح دادن
Suffer = آزار رساندن
**************************
Inflammation: التهاب، سوزش
Inflation: تورم
**************************
Inhabit: ساکن شدن
Inhibit: منع کردن
**************************
Inverse: معکوس
Converse: گفتگو کردن
Reverse: معکوس کردن
Diverse: تفاوت داشتن، دگرگون کردن
Adverse: مغایر، ناسازگار
**************************
Later: بعدا
Latter: دومی
Letter: نامه
Litter: زباله
Leather: چرم
**************************
loose: شل
lose: از دست دادن
**************************
Natural: طبیعی
Neutral: خنثی یا بی طرف
**************************
Notorious: بدنام، رسوا
Nutritious: مغذی
**************************
Paper: کاغذ
Pepper: فلفل
**************************
Participation: مشارکت
Precipitation: تهنشینی، بارندگی
**************************
Plan: نقشه، برنامه
Plane: هواپیما
**************************
Quite : کاملا
Quiet : ساکت و آروم
Quit : ترک کردن
Quote: نقل قول
**************************
Recent: اخیراً
Resent: خشمگینشدن، رنجیدن
**************************
Refer: اشاره کردن
Differ: تفاوت داشتن
**************************
Reject: رد کردن
Inject: ترزیق کردن
Deject: دل شکستن
Eject: پرتاب کردن_بیرون راندن
Object:اعتراض کردن
**************************
Reveal: آشکار کردن
Relieve: تسلی دادن، از بین بردن
**************************
Ruler: خط کش
Rural: روستایی
**************************
Sail: سفر دریایی، بادبان
Sale: فروش، حراج
Sew: دوختن
Sow: بذر
**************************
Scared: هراسان
Sacred: مقدس
Scarce: کمیاب، نادر
**************************
Shriek : فریاد کشیدن
Shrink : آب رفتن لباس یا پارچه (کوچک شدن)
**************************
staff: کارکنان
stuff: چیز، کالا
**************************
Supply: فراهم کردن
Apply: درخواست کردن
Imply: اشاره کردن، دلالت کردن
Reply: پاسخ دادن
Comply: اطاعت کردن
**************************
Suppose: گمان کردن
Oppose: مخالفت کردن
Depose: خلع کردن
Impose: تحمیل کردن
Dispose: خلاص شدن
Expose: نمایش دادن_در معرض قرار دادن
Compose: نوشتن، سرودن
**************************
Tough: سخت، محکم
Thought: اندیشه، فکر
Though: اگرچه
**************************
Wager:شرطبندی کننده، وظیفه
Wage: کارمزد
کلام پایانی
کلمات مشابه انگلیسی که جزو این سه دسته گفته شده محسوب میشوند، اغلب خوانندگان و شنوندگان را دچار سردرگمی میکنند. به همین دلیل درک معنایی و توانایی در تشخیص و شناسایی این کلمات میتواند به رفع این گیجکنندگی بیانجامد.
جهت ثبت ترجمه کتاب کلیک کنید.
شایان ذکر است که این کلمات گیجکننده که به آنها اشاره شد، جزو پرمخاطبترین کلمات انگلیسی هستند که دانستن و بهخاطر سپردن آنها میتواند نتایج بسیار خوبی دریادگیری و آزمونهای مختلف زبان انگلیسی برای شما به ارمغان آورد.
بنابراین در این مطلب سعی شد با ایجاد فهرستی جامع و مفصل از این واژهها، به مخاطبان این امکان را بدهد که این کلمات مشابه و گیجکننده را به درستی شناسایی و استفاده کنند و همچنین در جمله بهکار برده شده خیلی فوری آن را تشخیص دهند.
کلمه کلیدی: کلمات مشابه انگلیسی
7 دیدگاه