Management
09
آگوست

مهم ترین اصطلاحات انگلیسی مدیریت

اصطلاحات انگلیسی مدیریت

با توجه به داوطلبان رشته مدیریت، در این مقاله به تعریف اصطلاحات مدیریت پرداخته ایم. سایت تخصصی ترجمر تلاش کرده است تا تمامی اصطلاحات انگلیسی مدیریت را جمع آوری کرده تا نیاز کاربران را رفع نماید. این مجموعه از اصطلاحات تخصصی مدیریت صرفا برای این زمینه می باشد و معانی ارائه شده در سایر رشته ها مناسب نمی‌شود.

خدمات ترجمر در حوزه مدیریت

سایت ترجمه ترجمر در تمامی زمینه های ترجمه آماده خدمت رسانی به شما عزیزان است. ما با به کارگیری مترجمان فوق حرفه‌ای در رشته مدیریت خدماتی مانند ترجمه تخصصی مدیریت، ترجمه کتاب های تخصصی و عمومی، انواع ترجمه های دانشگاهی، ترجمه مقالات تخصصی و غیره را ارائه می دهیم. با ترجمر همراه باشید تا بهترین بودن را تجربه کنید.

اصطلاحات مدیریت به انگلیسی A – B

Accountability (پاسخگویی)

پاسخگویی در چهار سطح بررسی می شود:

  • پاسخگویی سازمانی: نظارت‌های درون سازمانی است که براساس روابط فرادست و فرو دست میباشد. در این پاسخگویی مدیران بر عملکرد کارکنانی که اختیارات کمتری دارند نظارت می کنند.
  • پاسخگویی قانونی: نظارت های بیرونی را در بر داشته و هدف آن تطبیق عملکرد با الزامات قانونی و قوانین اساسی است. روابط در این پاسخگویی براساس اصیل وکیل قرار دارد.
  • پاسخگویی حرفه‌ای: جنبه ای درونی داشته و منبع پاسخگویی قضاوت شخصی فرد کارمند است. افراد در تصمیم گیری کم و بیش استقلال دارند و عملکرد آنان تویط هنجارهای حرفه ای، اعتقادات و تجاربشان قضاوت خواهد شد.
  • پاسخگویی سیاسی: در این پاسخگویی مدیران پاسخگوی مقامات سیاسی مثل منتخبان مردم، گروه های ذینفع و سایر نهادهای سیاسی هستند. صاحبان و مالکان اصلی سازمان ها بر عملکرد مدیران نظارت می کنند.

Accountant (حسابدار)

یکی از اصلی ترین کارمندان در هر شرکتی حسابدار است. هرچن شرکت خیلی بزرگ باشد یا کوچک. حسابداری شخصی است که جریان پول را از طریق تجارت یا سازمان ثبت و نظارت می نماید.

مهم ترین اصطلاحات رشته مدیریت

Acquisition (تصاحب)

تصاحب یکی از استراتژی های رشد است. سازمان یک شرکت دیگر را میخرید و تصاحب میکند و بدین ترتیب مدیریت آن را به دست میگیرد. این تصاحب میتواند تصاحب شرکت رقیب یا شرکت های تامین کننده، تصاحب شرکت های پایین دستی و یا یک شرکت کاملا بی ارتباط باشد.

Actuary (بیمه گر)

به سازمانی یا مجموعه ای که شخص یا ملک یا هر چیز دیگر را تحت پوشش خود قرار میدهد بیمه گر میگویند.

Advertising (تبلیغات)

تبیلغات در اصطلاحات تخصصی مدیریت به کارگیری رسانه های مختلف به هدف فروش محصولات یا خدمات به شکل بهینه و به دست آوردن حداکثر سود است.

Affiliation (وابستگی)

در اصطلاحات مدیریت تئوری محدودیت منابع نشان میدهد که شرکت ها محدود و تحت تاثیر محیطشان هستند. آن ها در تلاش‌اند که وابستگی های منابع را مدیریت کنند. در اقدامات شرکت ها مستقل نیستند، بلکه به دلیل منابع به محیط خارجی وابستگی دارند.

همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات حسابداری

After-sales Services (خدمات پس از فروش)

در اصطلاحات انگلیسی مدیریت خدمات پس از فروش شامل تعهدی است که شرکت ها برای پاسخگویی به نیاز مشتریان برای پشتیبانی در یک دوره خاص از دید کسب و کار ارائه میکند.

اصطلاحات تخصصی مدیریت به انگلیسی

Agenda (دستور کار جلسه)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت دستور جلسه لیستی از مواردی است که افرادی که در جلسه حضور دارند امیدوارند در طی جلسه درباره آنها صحبت شده و تصمیماتی در اینباره اتخاذ گردد.

Agreement (توافق)

در اصطلاحات مدیریت توافق بین طرفین از لحاظ قانونی الام نیست ولی توافق باید با نوشتن سندی مکتوب تحت عنوان توافق نامه بین طرفین اعلام شود. توافق نامه رسمیت کمتری نسبت به قرارداد دارد.

Aim (هدف)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت هدف، یک نیاز، خواسته یا یک هدف مشخص و واضح است که بتوانیم در دنیای واقعی به آن بریم و سپس برای محقق ساختن آن برنامه ریزی کرده و به آن دست یابیم.

Allocation (تخصیص)

تخصیص در اصطلاحات مدیریت به معنای علم و هنر اختصاص دادن منابع موجود برای استفاده های مختلف و درست است.همچنین تخصیص منابع به معنی توزیع منابع موجود در شرکت مانند تجهیزات، نیروی کار، بودجه، امکانات و … به هدف انجام وظایف مرتبط با پروژه میباشد.

Appendix (ضمیمه)

Appraisal (ارزیابی)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت ارزیابی به عنوان «برسسی سالانه»، «بررسی عملکرد یا ارزیابی» و «ارزیابی کارمندان» نیز شناخته میشود. در این فرایند مدیران مهارت ها، دستاوردها و رشد کارمندان یا عدم وجود هر یک را مورد ارزیابی و بررسی قرار می دهند. ارزیابی ها هر زمان میتوانند انجام شود اما معمولا ارزیابی ها 6 ماهه یا سالانه هستند.

Approach (رویکرد)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت سازمان به عنوان مجموعه ای متشکل از عناصر به هم وابسته است که با هم تعامل دارند و تولید یک محصول و نتیجه نهایی را دنبال می کنند.

Approval (تایید)

Arbitration (داوری، رفع اختلاف)

در اصطلاحات مدیریت رفع اختلاف به این ترتیب است که هرگاه در اجرا مفاد پیمان در بین طرفین اختلاف نظری پیش بیاید، هرکدام از طرفین میتواند درخواست ارجاع موضوع یا موضوعات مورد اختلاف به داوری رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی ارائه کند.

Article (مقاله، ماده (در قرارداد))

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به قوانین و تعهداتی که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر وضع میکنند و مورد قبول قرار میگیرد، ماده میگویند.

Assemble (مونتاژ کردن)

در اصطلاحات انگلیسی مدیریت به مجموعه ای از تصاویر جداگاهريال ثابت یا متحرک که در کنار هم تدوین شود و توالی مداومی ایجاد کنند، مونتاژ نامیده می شود.

اصطلاحات مدیریت به انگلیسی

Assess (ارزیابی)

ارزیابی در واقع مسئولیتی بر عهده مدیر است که عملکرد کارکنان را در محدوده استانداردهای تعیین شده مشخص میکند.

Association (انجمن)

در اصطلاحات مدیریت هر گروهی که به اراده شخصی و در جهت رسیدن به هدفی مشترک تشکیل شوند، انجمن نام دارد.

Attorney (دادستان)

نماینده مردم جامعه در دادگاه دادستان است و وظایفی مانند صدور ادعانامه متهمین و نظارت بر اجرای مجازات را دارد. بطور کلی شخصی است که پیگیر اجرای عدالت و مدافع حقوق مردم در یک جامعه است.

Auction (حراج، مزایده)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت زمانی که تقاضا برای کالا یا کالاها بیشتر از مقدار موجود باشد و پیشنهاد دهندگان برای به دست آوردن کالا باهم رقابت کنند، در واقع مزایده شکل گرفته است.

Audit (ممیزی)

در اصطلاحات انگلیسی مدیریت فعالیت هایی مانند بازرسی و ارزیابی یک فرایند یا یک سیستم کیفی برای اطمینان از تطبیق آنها با الزامات ممیزی نام دارد.

Authority (اختیار)

در اصطلاحات مدیریت زمانی که یک فرد اقدام و تصمیم گیری را به فرد دیگری واگذار کند.

Autocratic (مستقل، مستبد)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت در این نوع تصمیمات را مدیر به تنهایی و انفرادی میگیرد و توجه زیادی به زیردستان نمیکند. در نهایت تصمیمات مدیر است که بازتابی از شخصیت او دارد.

Autonomy (خودمختاری)

در اصطلاحات مدیریت خودمختاری به معنای خودنگهدار بودن انگیزه های انسان است. یعنی آنها بطور مستقیم یا غیرمستقیم از انگیزه های اساسی اولیه مشتق نشده باشند.

Balance (تراز)

در اصطلاحات تخصصی تراز به فهرستی از نام و مانده حساب های دفترکل است که معمولا در پایان ماه های مختلف تهیه میشود به این جهت که مانده حساب های دفتر کل مورد آزمون قرار بگیرد.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات کشاورزی

Balance Sheet (ترازنامه)

یکی از مهمترین و پرکاربردترین صورت های مالی است که نشانگر وضعیت مالی کسب و کار در پایان دوره مالی است. ترازنامه ها در دو نوع حسابی و گزارشی ارائه میگردد.

Bank Charges (هزینه های بانکی)

Bank Statement (صورتحساب بانکی)

Banknote (اسکناس)

پول رایج هر کشور به صورت کاغذ جریان دار که اسکناس می گویند.

Bankrupt (ورشکسته)

زمانی که تاجران به دلیل معامله اشتباه، ریخت و پاش های شخصی و یا تغییر و تحولات سیاسی در بازار سرمایه خود را از دست بدهند، ورشکسته می شوند. ورشکستی مخصوص تاجر است و به محض اینکه در پرداخت قرض‌ها و بدهی‌ها وقفه افتد، ورشکسته محسوب می شود.

Barter (معامله پایاپای)

در اصطلاحات مدیریت به معامله ای پایاپای میگویند که فرد در مقابل کالایی که به دیگری تحویل می دهد، کالای دیگری دریافت میکند.

Batch Production (تولید دسته ‌ای)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت هرکار از بخش های کاری مختلف میگذر بطوری که کارهای مختلف دارای مسیرهای تولید مختلف میباشند. مهمترین مشخصه تولید دسته ای ساخت تعاد محدودی از محصول در مدت زمانی مشخص است.

Behavior (رفتار)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به کارگیری و استفاده از دانش های گوناگون در رفتار سازمانی در تلاش است تا مبانی اولیه رفتارشناسی  فردی و سازمانی به افراد بیاموزد.

Bid (پیشنهاد قیمت)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت پیشنهاد قیمت بالاترین قیمتی است که خریدار در بازار مایل به پرداخت برای اوراق بهادار، کالا یا ارز میباشد. در پیشنهاد خرید هم مبلغ و هم مقداری که خریدار مایل به خرید است را مشخص میکند.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات ادبی

Bill (اسکناس، قبض، صورتحساب)

در اصطلاحات مدیریت ورقه ای که حساب کسی را در آن می نویسند. ارقام بدهکاری و بستانکاری ثبت شده در کاغذ یا طومار.

Bill of Lading (بارنامه)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به سندی که شرکت های حمل و نقل (باربری ها) در ازای تحویل آن به متصدی حل صادر می کنند میگویند. بارنامه برای حمل و نقل های زمینی، دریایی و هوایی است.

Billboard (تابلوی تبلیغاتی)

تابلوهای تبلیغاتی  معمولا در فضای سرپوشیده یا باز نصب می شود که هدف آن جلب توجه عابران پیاده و رانندگان در مناطق اطراف است.

اصطلاحات تخصصی مدیریت

Board of Directors (هیات مدیره)

به گروهی از مدیران که حداقل دونفر انتخابی یا انتصابی بوده و راهبری و اداره امور شرکت را برای مدت محدود یا نامحدود بر عهده دارند.

Bonus (پاداش)

در اصطلاحات مدیریت مجموعه عواملی که باعث افزایش مطلوب میشود و یا هر عامل خوشایند و خشنودکننده ای که انجام وظیفه را در فرد افزایش می دهد.

Bounded Rationality (عقلانیت محدود)

در اصطلاحات تخصصی زمانی عقلانیت محدود مطرح می شود که فرد در زمان تصمیم گیری با محدودیت اطلاعاتی، گستردگی مسئله، محدودیت های شناختی ذهن و محدودیت زمانی مواجه است.

Brainstorming (طوفان فکری)

در اصطلاحات انگلیسی مدیریت یک تکنیک فکری خلاقیت گروهی یا فردی است که در طی آن، فهرستی از ایده‌ها توسط اعضا تولید میشود و برای رسیدن به یک جمع‌بندی در مورد یک مسئله تلاش می‌کنند.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات معماری تخصصی و پرکاربرد

Brand (اعتبار و پرستیژ شرکت در قالب نام آن)

قولی که محصول با توجه به توقع مشتری به آن عمل می نماید و شکل دهنده توقع مشتری از محصول است.

Breakeven (سربسری)

در اصطلاحات مدیریت به نقطه ای که هزینه های کلی و درآمد کلی با هم برابر شوند نقطه سربسری است. پس از این نقطه سازمان و شرکت به سودهی خواهد رسید.

Bride (رشوه)

زمانی که پول یا چیزی به کسی داده شود تا کار ناحقی را برایش انجام دهند.

اصطلاحات مدیریت

Broke (ورشکسته)

زمانی که یک تاجر نتواند قروش خود را پرداخت کند و در پرداخت بدهی ها وقفه حاصل شود یک ورشکسته است.

Broker (کارگزار)

در اصطلاحات مدیریت به فرد یا شرکتی که برای اجرای سفارشات خرید و فروش ثبت شده سرمایه گذار هرینه دریافت کند کارگزار میگویند.

Budget (بودجه)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت تخمینی از هزینه و درآمد در یک بازه زمانی مشخص در آینده بودجه نامیده میشود.

اصطلاحات مدیریت به انگلیسی C – D

Capacity (ظرفیت)

در اصطلاحات مدیریت ظرفیت تضمین میکند که منابع فناوری اطلاعات سازمان، برای تامین نیازهای فعالی و نیازهای آینده مناسب هستند.

Capital (سرمایه)

در واژه گسترده سرمایه هر نوع دارایی مالی یا ارزش دارایی هایی مانند وجه نقد در حساب های بانکی، کارخانه ها، ماشین آلات و تجهیراتی که شرکت ها در اختیار دارند.

Career (مسیر شغلی)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت مسیر شغلی، توالی شغل هایی است که در آینده برنامه شغلی شما را میسازد.

Cargo (بار)

به کالا یا محصولی که قرار است توسط حمل هوایی، حمل زمینی یا حمل دریایی حمل شود کارگو یا بار میگویند.

Case (پرونده)

در اصطلاحات مدیریت زمانی که نیاز باشد مدیریت یا هیئت مدیره پروژه ای را تایید کنند به پرونده تجاری نیاز دارند تا نشان دهد به چه دلیل پرونده مورد نیاز است و چه منافعی در نهایت خواهد داشت.

Cash (وجه نقد)

پول یا سکه رایج قانونی است برای مبادله و خرید کالا، پرداخت بدهی یا بهره بذن از خدمات که در قبالش میپردازیم.

Cash Flow (جریان وجوه نقد)

زمانی که شرکت سود خالص و رو به رشد داشته باشد ولی توانایی در ایجاد جریان نقد داشته باشد باعث ورشکستگی میشود. با گزارش های مالی سه ماهه که صورت جریان وجود نقد نام دارد هر شرکت در بورس موظف است که آن را گزارش دهد تا سود خالص و جریان نقد را به خوبی نشان دهد.

Cashier (صندوقدار)

در اصطلاحات مدیریت صندوقدار شخصی است که پول را در مقابل کالای فروخته شده دریافت می کند و در صورت زیاد بودن مابقی پول را به خریدار برمیگرداند.

Chief Executive Officer (مدیر عامل)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت بالاترین مقام در شرکت که وظایف اصلی مانند تصمیم گیری های اصلی شرکت، مدیریت عملیات و منافع کلی یک شرکت فعمل به عنوان نقطه ارتباط بین هیئت مدیره و فعالیت های شرکت را دارد.

Clause (ماده، قراردارد)

همچنین مطالعه کنید اشتباهات رایج در ترجمه تخصصی رشته ها

Client (ارباب رجوع)

به افرادی که مراجعه کننده هستند و خدماتی را از سازمان یا نهاد مربوطه خواستارند ارباب رجوع مینامند.

Cognitive (شناختی)

در اصطلاحات مدیریت زمانی که فرد در سازمانی قصد استخدام دارد، اهمیت داشتن یا نداشتن مهارتهای شناختی مورد بحث بوده است. انسان ها باید بتوانند به تصویری از دنیای بیرون را در دروه ذهن خود بسازند تا بتوانیم بگوییم به دنیای اطراف شناختی دارد.

Commercial (تجاری، آگهی های تلویزیونی)

به نوعی از برنامه های تلویزیونی گفته میشود که با دریافت پول از سازمان پیامی را که در مورد یک خدمت یا محصول است به بازار مورد نظر می رساند.

Commitment (تعهد)

وظیفه و تعهدی که ما در مقابل کسی یا چیزی داریم. همچنین خود را ملزم به انجام آن میدانیم. به عنوان مثال ما همه در برابر شغلمان مسئولیم.

Compensation (جبران)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت جبران به معنی هرچیزی است که کارکنان در مقابل کاری که انجام داده اند به دست می آوردند.

Comprehensive (جامع)

Compromise (مصالحه)

در اصطلاحات مدیریت مدیریت به معنی استراتژی برای مدیریت تعارض است که در آن طرفین سعی دارند به راه حلی دست یابند که نظارت آن ها را تا حدودی تامین سازند.

Concept (مفهوم)

Concession (امتیاز دادن (به طرف مقابل در مذاکره))

زمانی که در یک مذاکره از خواسته خود عقب نشینی کنیم تا خواسته های طرف مقابل تامین شود.

Conclusion (نتیجه)

Consensus (اجماع)

به اطلاعاتی که قرار است در مجموعه ثبت شود باید توسط اعضای آن بررسی شود و زمانی که اکثریت در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند.

Constraint (محدودیت)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت محدودیت ایجاد یک شانس برای تغییری اثربخش و موثر است.

Consultant (مشاور)

در اصطلاحات مدیریت مشاوره به عنوان خدمتی است که به مشتریان راهنمایی میکند تا مسائل مدیریتی و فرصت های خود را شناسایی و تحلیل کنند.

Consumer (مصرف کننده)

مصرف کننده ها کسانی هستند که درگیر استفاده واقعی یا بالقوه از اقلام مختلف بازار شامل محصولات، خدمات، ایده ها و محیط دانشگاه ها هستند.

Contingency theory (نظریه اقتضایی)

نظریه سازمانی شامل ادعایی می شود که بیان می کند کارایی یک واحد سازمانی نتیجه ای سازگاری بین محیط بیرون، واحدهای سازمان و ترتیبات درونی آن هاست.

Coordination (هماهنگی)

در اصطلاحات مدیریت به فرایند برقراری ارتباط بین کارها و منابع تمام بخش های مختلف در یک سازمان گفته می شود که هدف مشترک و مشخصی را دنبال مب کنند.

اصطلاحات مدیریت

Corporate culture (فرهنگ سازمانی)

باورهای اساسی، مفروضات، ارزش ها و روش های تعامل که به محیط اجتماعی و روانی منحصر بفرد فرد در یک سازمان کمک می کند ففرهنگ سازمانی نام دارد.

Correlation (ارتباط متقابل)

روشی منظمی درباره شخصیت افراد که به منظور درمان روان آنها و رشد و تغییرات شخصی صورت میگیرد.

Correspondence (تناظر)

Cost (هزینه)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به مجموع مخارج اقتصادی که در کسب و کار در طول عملیات برای رسیدن به درآمد متحمل می شود، هزینه نام دارد.

Cost Leadership (رهبری هزینه)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به کمترین هزینه برای اجرای  عملیات در صنعت رهبری هزینه می گویند.

Cost-effectiveness (اثربخشی با توجه به هزینه)

Creativity (خلاقیت)

در اصطلاحات مدیریت به تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار که در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان باشد.

Credit (اعتبار)

در اصطلاحات مدیریت به اعطای استفاده از کالاها و خدمات و همچنین حق تصرف بدون پرداخت فوری برا آن ها اعتبار نامیده می شود. اعتبار الزاما نیازمند پول نیست.

Critical path method (روش مسیر بحرانی)

به روشی که برای ایجاد و کنترل زمانبندی مجموعه ای از فعالیت های پروژه انجام میشود.

Currency (وجه رایج)

به پولی در داخل کشور رایج است و قابل تسری به پول سایر کشورها نیست.

Current Account (حساب جاری)

حساب جاری یکی از پرکاربردترین حساب های بانکی است که دارنده حساب میتواند برداشت های متعددی را انجام دهد. همچنین میتواند معاملات را از طریق دسته چک نیز انجام دهد.

Curriculum Vitae (رزومه)

روزمه یا CV مدرکی است که برای اثبات صلاحیت ها و دستاوردهای تحصیلی و علمی یک فرد و برای درخواست استخدام شغلی های آکادمیک و دانشگاهی نیاز است.

Customer (مشتری)

در اصطلاحات مدیریت به شخص یا شرکتی که کالا یا خدمات را خریداری میکند.

Customer Loyalty (وفاداری مشتری)

اگر مشتری به مدت طولانی یا دائمی به محصولی پایبند باشد و آن را خریداری کند، از اصطلاح وفاداری مشتری استفاده می کنیم.

Customs (گمرک)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به نهادی ضروری که وظیفه حکومت کارآمد، تامین درآمد و تسهیل تجارت و حفاظت از جامعه برعهده دارد.

Deal (معامله)

در اصطلاحات مدیریت به خرید و فروش کالا و خدمات با پرداخت هزینه آن از خریدار به فروشنده یا مبادله کالا یا خدمات بین طرفین، معامله نام دارد.

Debit (برداشت پول)

Debt (بدهی)

زمانی که شخص تعهدی جهت پرداخت هزینه به شخص دیگر داشته باشد.

همچنین مطالعه کنید 20 اپلیکیشن ترجمه به همراه فایل نصب

Decentralization (تمرکز زدایی)

در اصطلاحات مدیریت تمرکز زدایی به معنای برقراری ارتباط بدون مرکزیت است. در این نوع ارتباط مجموعه درگیر به طور مستقیم با یکدیگر در تعامل هستند و نهاد یا واسطی در این بین قرار ندارد.

Decision (تصمیم)

تصیم به معنای انتخاب یا قضاوت در بین دو یا چند راه حل مختلف که به شکل نامحدود در هر شرایطی انجام می شود.

Decision Marking (تصمیم گیری)

تصمیم گیری به معنای انتخاب یکی از گزینه های موجود است.

Defensive Advertising (تبلیغات تدافعی)

سازمان های برای نفوذ و تاثیرگذاری در بازار هدف معمولا از تبلیغات استفاده می کنند. در اکثر مواقع تبلیغات تدافعی اثر مطلوبی برای شرکت دارد.

Delegation of Authority (تفویض اختیار)

در اصطلاحات مدیریت زمانی که یک فرد تصمیم گیری و انتخاب درباره موضوعی را به فرد دیگری واگذار میکند.

Demassing (کاهش نیروی کار)

زمانی که سازمان توان پرداخت دستمزد کارکنان خود را نداشته باشد، از کاهش نیروی کار استفاده می کند.

Democratic Leadership (رهبری مردم سالارانه)

Demonstration (نمایش، ارائه، تظاهرات)

Demotion (تنزل رتبه)

Departmentalization (تقسیم سازمان به بخشها)

Deposit (سپرده)

به پولی که در بانک گذاشته و در مدت مشخص سود معینی را دریافت می کنید.

Deposit Account (حساب سپرده)

به حسابی که جاری، پس انداز یا هر نوع دیگری از حساب های بانکی باشد که با گشایش آن مشتری پولی را نزد بانک گذاشته و بابت آن سود دریافت میکند.

Deviation (انحراف)

Differentiation (تمایز)

در اصطلاحات مدیریت تمایز به معنی تولید و ارائه محصولی که مشتریان آن را در صنعت منحصر بفرد بدانند.

Discharge (اخراج کردن)

Discipline (انضباط)

در اصطلاحات مدیریت به معنی کنترل رفتار و اعمال فرد در قالب نظم و قاعده تعیین شده است و در صورت تخطی از آن ها کارکنان با تنبیه روبرو هستند.

مهم ترین اصطلاحات مدیریت

Discount (تخفیف)

به کاهش قیمت های ثبت شده برای تشویق مشتریان به خرید کالا و محصول بیشتر.

Discrepancy (مغایرت)

Dismiss (اخراج کردن)

Disparity (مغایرت)

Disseminator (توزیع کننده)

توزیع کننده نماینده رسمی برای منافع اقتصادی هر شرکتی است. توزیع کننده می تواند در قالب بازاریاب، خدمات نصب و راه اندازی و آموزش عملکرد نیز ایفای نقش کند.

Distribution (توزیع)

در اصطلاحات مدیریت به فرایند رساندن کالا با خدمات به دست مشتریان برای مصرف توزیع نامیده می شود.

Disturbance-handler (آشوب زدا)

آشوب زدایی یکی از نقش های مدیر است که به عنوان تصمیم گیرنده در هر سازمانی است. مدیر باید مجموعه و روند تولید را از هرگونه آشوب دور نگه دارد و آشوب ها را کنترل کند.

Dividend (سود سهام پرداختی)

در اصطلاحات مدیریت یکی از نسبت های مالی است که درصدی از درآمد یک شرکت سهامی را دربر میگیرد که به عنوان سود سهام به سهام داران پرداخت می شود.

Downturn (کاهش)

اصطلاحات مدیریت به انگلیسی E

Effectiveness (اثربخشی)

در اصطلاحات مدیریت اثربخشی با توجه به میزان همسو بودن فعالیت ها با هدف های تعیین شده سنجیده خواهد شد. بنابراین میتواند گفت اثربخشی یعنی فعالیت ها بیش از پیش با هدف ها همسو شده است.

Efficiency (کارایی)

در هر سازمان کارایی با توجه با میزان منابع استفاده شه برای انجام یک فعالیت مشخص ارزیابی  سنجیده می شود. افزایش کارایی به معنی کاهش اتلاف منابع در انجام فعالیت است.

Employee (کارمند)

در اصطلاحات مدیریت به شخصی که به صورت پاره وقت یا تمام وقت یا قراردادی وظیفه دارد فعالیت های فکری را در سیستم اداری شرکت و سازمان انجام دهد.

Employer (کارفرما)

به شخصی حقوقی یا حقیقی که کارمند به خواسته ایشان کار کرده و در مقابل دستمزدی دریافت می کند.

Endorse (تضمین کردن)

End-user (کاربر نهایی)

در اصطلاحات مدیریت شخصی که در نهایت یک محصول را استفاده میکند کاربر نهایی است.

Enterprise (سازمان)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به واحدی اجتماعی که از دو نفر یا بیشتر تشکیل شده اند و به صورت پیوسته برای دستیابی به یک یا چند هدف مشترک فعالیت میکنند.

اصطلاحات رشته مدیریت

Entrepreneur (کارآفرین)

کسی که یک مدل از تجارت را توسعه می دهد و سرمایه فیزیکی و انسانی را برای یک فعالیت جدید فراهم میسازد، آن را عملیاتی می کند و همچنین مسئولیت شکست و موفقیت را می پذیرد.

Equity (برابری)

در نظریه برابری اهمیت عدالت با کارکنان نسبت به منصفانه بودن رفتار سازمان با آنها بیان میشود و همچنین اگر کارکنان احساس کنند رفتاری ناعادلانه با آن ها دارند برانگیخته می شود و عدالت را برقرار میسازند.

همچنین مطالعه کنید آشنایی با اصطلاحات کامپیوتری

Equity (حقوق صاحبان سرمایه)

حقوق صاحبان سرمایه میزان مالکیت صاحبان در کسب و کارها را مشخص می کند.

Esprit de Corps (روحیه جمعی)

در اصطلاحات انگلیسی مدیریت به ظرفیتی که اعضای گروه برای حفظ اعتقاد به کارایی و هدف یک نهاد بخصوص در هنگام بروز سختی ها و بالا رفتن مخالفت ها دارند.

Ethics (اخلاقیات)

در کل اخلاقیات معرفتی است که بر اساس یک سیر عقلانی از افعال اختیاری انسان شکل می گیرد. اما در اصطلاحات مدیریت اخلاقیات به فرایند تفکر عقلانی می کویند که هدف آن تحقق این امر است که سازمان چه ارزش هایی را در چه مواقعی حفظ کند.

Evaluate (ارزیابی)

در اصطلاحات تخصصی مدیریت به تعیین درجه کفایت و لیاقت کارکنان از نظر انجام وظیفه و قبول مسئولیت ها در سازمان گفته می شود.

Evidence (مدرک)

Excellence (تعالی)

در مدل تعالی سازمان به کارکنان اجازه داده می شود که روابط موجود بین عملکرد سازمان و نتایج شکل گرفته را درک کنند.

Exchange Rate (نرخ مبادله)

در اصطلاحات مدیریت مقدار واحد پولی ملی که برای گرفتن واحد پول کشور دیگر باید پرداخت کنیم.

Expectancy (انتظار)

این نظریه یکی از پذیرفته ترین نظریه ها در زمینه انگیزش است که سه متغیر اهمیت، رابطه بین عملکرد و پاداش و رابطه بین تلاش  عملکرد را دربردارد.

Expenditure (مصرف)