مهم ترین و پرکاربردترین اصطلاحات هنر
اصطلاحات هنر
در این مقاله که توسط مجموعه ترجمر گردآوری شده است، اصطلاحات انگلیسی هنر را همراه با توضیحات ارائه داده ایم. امیدواریم کمکی برای شما عزیزان باشد و در ترجمه های خود استفاده نمایید.
خدمات ترجمر در حوزه هنر
سایت تخصصی ترجمر در کنار تمامی خدمات ترجمه در رشته های مختلف، اینبار با ارائه ترجمه تخصصی هنر، ترجمه کتاب های هنری ، سفارش ترجمه مقاله در رابطه با هنر و ترجمه های دانشگاهی در خدمت شماست. با همکاری با حرفهای ترین مترجمان کشوری بدرخشید و بهترین بودن را تجربه کنید.
A
Artist (هنرمند)
در اصطلاحات هنر کسی که آثار هنری را تولید میکند و یا به عنوان انسان در شاخههای هنری فعالیت دارد، هنرمند است.
Abstract (انتزاعی)
Aquarelle (آبرنگ)
در اصطلاحات انگلیسی هنر آبرنگ نوعی رنگماده است که برای نقاشی و طراحی استفاده می شود. آبرنگها از صمغ عربی (یک ماده چسبنده قابل حل) و رنگدانه ساخته می شوند.
aboriginal art (هنر بومی)
در اصطلاحات هنر فرهنگ بومی در همه جای جهان وجود دارد و مربوط به فرهنگ محلی – منطقهای است که به مرزی معین محدود می شود. افراد بومی از سایر افراد غیر بومی متمایز می شوند و آن بخاطر وجود ویژگی هیاه فرهنگی و اجتماعی است که توسط یک فرهنگ مشخص می شود و به دلیل وجود دلالت های توپولوژیک و محیطی آن را فرهنگ بومی نامگذاری می کنند.
همچنین مطالعه کنید اصطلاحات معماری تخصصی و پرکاربرد
abstract art (هنر انتزاعی)
در اطلاحات تخصصی هنر، هنری انتزاعی است که هیچ شکلی از جهان در آن قابل شناسایی نیست و تنها با استفاده از رنگ ها و فرم ها شکل گرفته است در هنر انتزاعی برای بیان مفاهیم از الگوهای غیرطبیعی استفاده میشود.
Analysis (آنالیز)
در اصطلاحات هنر به تجزیه و تحلیل آثار هنری گفته می شود.
Aquatint (چاپ تیزآبی سایهدار)
د راصطلاحات تخصصی هنر از ترکیب و تلفیق چاپ تیزآبی و اسلوب، بخش هایی ملایم و سایه دار همراه با خطوط سیاه دقیق شکل میگیرد. در این روش سطح لوح فلز چاپ را توسط لایهای نازک پوشانده و در اغلب اوقات تثبیت می کنند. سپس حرارت داده و لوح را در اسید میغلتانند. اسید رزین را خورده و موجب ایجاد حفرههای ریزی بر سطح لوح خواهد شد.
B
Background (پس زمینه)
در اصطلاحات هنر ،به صحنه و دکوری که در پشت تصاویر، نقاشی ها، وقایع و فیلم و سریال ها رخ می دهد، پس زمینه می باشد.
Burin (قلم حکاکی، مغار)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، قلم حکاکی یا مغار یا اسکنه از ابزاار آلات نجاری است که برای منبت کاری ها و تزئینات رو ی چوب استفاده می شود. جنس آن از فولاد بوده و دستهای چوبی و تیغهای فولادی دارد. انواع مغار ها وجود داشته و هرکدام کاربرد خاصی دارند.
Brochure (بروشور)
در اصطلاحات هنری یکی از راه های تبلیغات برای تجارت های کوچک و بزرگ تبلیغ با بروشور است. در واقع بروشور روشی مختصر برای به اشتراک گذاری اطلاعات و راهی برای تشویق مردم برای خرید محصولات و خدمات است.
C
Contrast (تضاد)
در اصطلاحات تخصصی هنر، تضاد به معنای کشمکشهایی است که بین عناصر و کیفیت های بصری وجود دارد. تضاد یکی از مهم ترین اصول اولیه و پایه در آفرینش اثر هنری است.
Composition (ترکیب بندی، به وجود آوردن شکل)
در اصطلاحات تخصصی هنری به معنای تنظیم جایگاه اجزا دز اثر هنریست که برای ایجاد وحدت و تناسب در بین بخش های گوناگون اثر از آن استفاده می کنند.
همچنین مطالعه کنید اصطلاحات کاربردی شیمی
Color Index (اطلس رنگ)
در اصطلاحات تخصصی هنر، به شاخص یا ضریب رنگ ها گفته می شود.
D
Design (طرح)
در اصطلاحات هنر طرح یک طراحی غیر رسمی و سریع می باشد که عموما درباره زندگی است. از آنجایی که طرحها با اهداف معمولی ترسیم می شوند میتوانند در تمامی رسانه ه مفید واقع شوند. مانند یک تصویر از یک زن و ضوهر در نیکمت پارک.
Depth (عمق)
Depict (به تصویر کشیدن)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، به معنای رسم کردن صورت هر چیزی است.
Details (جزئیات)
E
Execute (اثر هنری خلق کردن)
در اصطلاحات هنر، انسان در فرایند خلق آثار هنری تلاش دارد تا مفهومی را منتقل ساز و به احساسات و هوش انسان نفوذ نماید. هر اثری از انسان که این ویژگی ها را داشته باشد یه عنوان اثری هنری شناخته خواهد شد.
Edit Team (تیم ویرایش)
F
Figure (طرح، فیگور)
در اصطلاحات تخصصی هنر فیگور به عنوان نمادی از یک شخصیت معروف، کارتونی، تخصیلی یا معمولیست که معمولا در ابعاد کوچک در جنس های پارچه، چوب، پلاستیک و سایر مواد ساخته می شود.
Figurative (فیگوراتیو هنری)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، به دستهای از هنرهای تجسمی که معمولا نقاشی و تندیس هیتند گفته میشود که در آن نمودی از دنیای واقعی دیده می شود. این اصطلاح در مقابل هنر انتزاعی قرار دارد.
Foreground (پیش زمینه)
پیش زمیینه شامل بخشی از تصویر و نقشی است که به عکاس، بیننده و یا نقاش نزدیک ازست. پیش زمینه معمولا (اما نه همیشه) در بخش پایینی کادر قرار دارد.
همچنین مطالعه کنید پرکاربردترین اصطلاحات برق
Fresco (نقاشی دیواری)
در اصطلاحات تخصصی هنر به نقاشی های مرتبط با هم که بر روی دیوار، سقف ها و گچ ها کشیده می شده می گویند.
Font (فونت)
در اصطلاحات انگلیسی هنر مجموعه ای از کارکترهای متنی و علائم می باشد که ظاهری مشخص دارند. و نشانگر نحوه نمایش و نوع متن است.
G
Gouache (گواش)
در اصطلاحات تخصصی هنر به نوعی از رنگ ها گفته می شود که رنگ دانهها باید رد آب حل شوند. گواش با آبرنگ متفاوت است و نقاشی را مات میکند. گواش یکی از روش های پرکاربرد نقاشی برای تهیه تابلوها و کمیکهاست.
Gamaieu (نقاشی نقش برجستهای)
در اصطلاحات هنر، اثری مجسمهای است که در آن اشکال بر روی سطحی حکاکی می شوند به گونهای که شکلها از هم جدا نمی شوند. بنابراین کاری ساده نیست.
Gravure (چاپ دستی)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، به شاخهای از هنرهای تجسمی اطلاق می شود که در آن اثر هنری روی یک سطح، عموما کاغذ یا پارچه، چرم، پلاستیک یا سایر سطوح چاپ شده و به تصویر کشیده میشود.
Grisaille (نقاشی خاکستری)
در اصطلاحات تخصصی هنری به نقاشی گفته میشود که تک رنگ است و تنها از یک رنگ برای طراحی استفاده شده است. در این مدل، نقاشی بطور کامل خاکستری است.
Grid (درجه)
در اصطلاحات انگلیسی هنری برای ایجاد نظم و قانون ددر نقاشی و تصویر از خطوط راهنما استفاده می کنند. به عنوان چهارچوبی از میلههای فاصلهدار که در موازات هم قرار گرفته و از هم عبور می کنند.
H
Harmony (هماهنگی)
در اصطلاحات هنر به معنای تناسب و تعادل در اثر است. و نشان می دهد که تشکیل اجزا در کنار هم با وحدت و یگانگی سبب هماهنگی و هارمونی در کل اثر خواهد شد.
Highbrow (سطح بالا)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، برای توصیف آثار استفاده می کنند.
همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات کشاورزی با توضیحات
Huile (نقاشی رنگ روغن)
در اصطلاحات هنر ، نقاشی که با رنگ روغن کشیده می شود و رنگدانهها با روغن آمیخته می شوند تا به عنوان چسب و پیوند دهنده عمل کند.
I
Inspiration (الهام)
در اصطلاحات هنری، محیط اطراف در ناخود آگاه شما تاثیر می گذارد. تصویری از آن ها درد ذهن شما حک می شود و به عنوان الهام یا ایده میتوانید در آثار هنری خود بکار ببرید.
Islamic art (هنر اسلامی)
به هنرهای تجسمی که در دنیای اسلام خلق شده است، اطلاق می شود. ممکن در برخی از وارد این اثرها با تعالیم و شریعت اسلام تطابقی نداشته باشد اما باز هم تاثیرات فرهنگ اسلامی را می توان در این آثار مشاهده کرد.
Innovation (نوآوری)
نوآوری به معنای خلق آثار جدید، تغییر ماهیت در آثار و موارد ین چنین اطلاق می شود.
L
Lavis (تکرنگ آبکی)
در اصطلاحات انگلیسی هنر ، طرحی است که در آن مادهای سیاه و یا با عصاره سایر رنگ ها با مقدار زیادی آب رقیق می شود.
Lithographie (چاپ سنگی)
در اصطلاحات هنر، شیوهای از چاپ مکانیکی است که شامل صفحات عکاسی یا صفحات مشابه است که در آن مناطق تصویر به شکل روغندوست (جوهرگیر) و نواحی غیر تصویری به شکل آبدوست درآمده است.
M
Minimalist (کمینه گرا)
یکی از مکتب های هنری است که آثار هنری بر پایه سادگی و بیان روش های ساده بیان می کنند. این آثار خالی از هرگونه پیچیدگی، مباحث فلسفی و یا شبه فلسفی است.
Masterpiece (شاهکار)
در اصطلاحات تخصصی هنری، به بهترین، مردمیترین و بزرگترین آثار هنرمندان در عرصه نویسندگی، آهنگسازی، نقاشی و … اشاره دارد.
Monochrome (تک رنگ)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، مونوکروم به معنای استفاده از یک ترکیب رنگ و طیف رنگی مشابه است.
همچنین مطالعه کنید ویراستاری کتاب چگونه است؟ و چطور انجام می شود؟
Mosaique (موزائیک)
به تصویری که توسط چیدن قطعههای کوچک سفال یا سنگ های رنگی در کنار هم ساخته شود، موزائیک یا پارهچین نام دارد.
modern art (هنر مدرن)
اصطلاحی است که برای تعریف تمامی جنبش ها در جریان های اصلاح طلبانه مانند معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی می باشد که مربوط اواخر قرن 19 تا اواخر قرن 20 میلادی است.
Mountage (مونتاژ)
در اصلاحات هنری به معنای سرهم کردن و چسباندن قطعات یا بخش هایی یک فیلم است.
Maquette (ماکت)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، نمونهای سادهتر و کوچکتر از چیزی است که قرار است ساخته شود.
N
Narrative Art (هنر روایی)
در اصطلاحات هنری مفهومی است از هنرهای تجسمی که برای خلق یک اثر ایده و مفهوم در اثر بر زیبایی شناسی و موادی به رفته در آنريال تقدم دارد. در هنر روایی روایتگری در محیط با نمایش یک اتفاق انجام می شود.
P
Palette (پالت)
در اصطلاحات انگلیسی پالت به معنی مجموعهای از رنگ هاست که برای طراحی های گرافیکی در کنار هم قرار می گیرند.
Pose (ژست گرفتن)
در اصطلاحات تخصصی هنر، ارتباطی غیربدنی است که پیام هیا خاصی را از طریق عملکردهای بدنی آشکار همراه بجای گفتار منتقل می کند. حرکات دست، صورت و سایر اعضای بدن شامل ژست می شود.
Perspective (ژرفانمایی)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، به معنای به تصویر کشیدن یک تصویر به همان اندازه که به وسیله چشم می توان دید، بر بروی یک سطح صاف مانند کاغذ، گفته می شود.
Perspective (چشم انداز)
در اصطلاحات هنری، پرسپکتیو تکنیکی از نقاشی است که تصویر سه بعدی یعنی عمق و فضا را در سطوح تخت و دوبعدی همانند نقاشی به نایش می گذارد.
Pastel (مداد رنگی گچی و نقاشی مداد رنگی)
ماده ای رنگی خمیری است که با گچ و صمغ مخلوط شده و به شکل چوبچه درآمده است که برای نقاشی و طراحی به کاربرده می شود.
Planche (تخته یا صفحهی باسمه)
در اصطلاحات هنر، قطعه چوب یا فلزی است که کندهکاری شده است.
Pointe Seche (قلم خشک طراحی)
روشی از حکاکی است که بر روی صفحهای صاف و مسی توسط ابزاری فولادی کوچک و بسیار سخت صورت میگیرد. ابزاری است که شباهتی به قلم ندارد اما نامش قلم است.
performance art (هنر اجرا)
فرایندی از هنر است که با سایر رشته های هنر در اتباط است و بری بینندگان اجرا می گردد.
philosophy of art (فلسفه هنر)
Pixel (پیکسل)
در اصلطلاحات هنر، به کوچتریم جز از ساختار یک تصویر پیکسل می گویند.
همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات ادبیات
Project Managing (مدیریت پروژه)
در اصطلاحات تخصصی هنر ، پیگیری و تخصص منابع برای رسیدن به اهدافی مشخص در بازه زمانی مشخص را مدیریت پروژه میگویند.
R
Representational (تجسمی)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، به هنری گفته می شود که شکل ظاهری اندامها و حرکت اجسان و اندام را نمایش می دهد.
Represent (بازنمایی کردن)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، بازنمایی و تقلید از طبیعت به معنای این است که هنر تنها حکایتگری از طبیعت است. هر چیز که در طبیعت است توسط ابزار هنری از قبیل رنگ ها، صوت و صدا و کلمات بازآفرینی می شود.
Reproduction (بازتولید)
Retouch (رتوش)
Resolution (کیفیت تصویر)
در اصطلاحات انگلیسی هنر توانایی یک سیستم در متمایزسازی جزئیات در یک تصویر و در یک سیگنال تصویری می گویند.
Raster software (نرم افزار تصویری)
S
Style (سبک)
سبک نوعی وحدت است که در آثار یک هرمند به چشم می خورد. یک ویژگی مکرر و مشترک در این آثار است که توجه بیننده را جلب میکند و سبب توجه وی خواهد شد.
Subject matter (سوژه هنری)
Scene (منظره)
در اصطلاحات انگلیسی ویژگی هایی از یک منطقه زمینی را بیان می کنید که عناصر فیزیکی نظیر مراتع، رودها، پوشش زمین، دریاها و دریاچه ها و عناصر انسانی مانند ساختمانها، یازهها و عناصری ناپایدار مثل روشنایی و آب و هوا را در بر میگیرد.
Shading (سایه روشن)
در اصطلاحات هنری تضادی هنری است که در بین رنگسایههای تیره و روشن به شکلی شدید در نقاشی قابل مشاهده است و در ترکیببندی اثر به چشم میخورد.
Symbolic (نمادین)
Surreal (فرا واقع گرایی)
در اصطلاحات انگلیسی هنر یکی از جنبش های هنری میباشد که در قرن بیستم شکل گرفت. مبنای این جنبش بر واقعیت یا واقعیت برتر است.
Sanguine (سرخ خونی و مداد سرخ)
sacred art (هنر قدسی)
spiritual art (هنر معنوی)
T
Texture (بافت)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، برای ایجاد نوعی بافت معمولا در پس زمینه تصاویر، طراحی های گرافیکی، پیش نمایش محصولات، دل های سه بعدی، بازی سازی و سایر موارد استفاده می شود. در آثار هنری بافت را می توان کیفیت سطح درک شده از یک هنر دانست.
Transparent (شفاف)
در اصطلاحات انگلیسی هنر به معنای شفافیت است و میزان شفافیت دید شما را میتوان با این ویژگی مشخص نمود.
Tempera (رنگ لعابی)
رنگی محلول در آب است و با نوعی ماده چسبنده ساخته می شود. به اثری که با این ترکیب ساخته شود اثر چسب رنگ می گویند.
Touche (ضربهی قلم مو)
traditional art (هنر سنتی)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، هنرهای سنتی در طول قرن ها یا حفظ ریشهها و سنتهای خود رشد کرده و پس از گذراندن مراحلی شکل گیری کرده است. ویژگی که هنرهای سنتی دارند جنبه ضرب و المثل و تمثیلی بودن آنهاست.
traditional theories of art (نظریههای سنتی هنر)
Tint (تن رنگ)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، تن رنگ از ترکیب مقداری رنگ سفید به سایر رنگ ها ساخته می شود.
Typography (تایپوگرافی)
به حرفه و فن حروفچینی برای به نمایش گذاشتن زبان میگویند.
V
Viewpoint (دیدگاه)
Vibrant (پررنگ)
Valeur (ارزش و رنگ درجه)
Visual art (هنر تجسمی)
در اصطلاحات هنری، هنرهای بصری نیز نامیدده میشوند که مبتنی بر حس بینایی همانند مجسمهسازی، طراحی، طراحی محصول، چاپ دستی، نقاشی و … می شود.
Visual culture (فرهنگ بصری)
در اصطلاحات انگلیسی هنر، جنبهای از فرهنگ است که به شکل تصویر بیان می شود.
Vector software (نرم افزار برداری)
شیوهای برای تولید و ذخیره فایلهای تصویری در کامپیوتر است که با مشخصات هندسی نقاط، خطها، منحنیها و چند ضلعی ها ذخیره می گردد.
Variation (واریاسیون)
در اصطلاحات تخصصی هنر، که در موسیقی بر مبنای تغییرات ملودی، هارمونی و کنترپوانی شکل میگیرد.
2 دیدگاه