اصطلاحات مکانیک
24
آگوست

اصطلاحات مکانیک تخصصی و پرکاربرد

اصطلاحات مکانیک

این مجموعه از اصطلاحات مکانیک توسط گروه تخصصی ترجمر جمع آوری شده است. امیدواریم در راه کسب دانش و پیشرفت شما موثر واقع شود.

اصطلاحات مکانیک

خدمات ترجمر در حوزه مکانیک

خدمات سایت ترجمه تخصصی ترجمر در حوزه مکانیک عبارت است از؛

A

Argument (آرگومان)

Algorithm (الگوریتم)

در اصطلاحات مکانیک به مجموعه ای از دستور العمل ها که به ترتیب خاصی اجرا می شود و مسئله را حل می نمایند، الگوریتم می گویند. در واقع روشی گام به گام برای حل مسئله است.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات صنایع تخصصی

Asymptotically stable (پایداری مجانبی)

Autocorrelation (خود ارتباطی)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک همبستگیِ متقابلِ داده‌ها (سیگنال) با خود است. خودهمبستگی ابزاری ریاضی است که برای یافتن الگوهای تکراری مانند وجود یک سیگنال متناوب در نویز، یا شناسایی یک فرکانس مشخص در سیگنالی دارای فرکانس های هارمونیک می باشد.

Absorber (جاذب)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک سامانه‌های پویا به شکل مجموعه‌ای از مقادیر عددی تعریف شده که سامانه به ازای گستره وسیعی از مقادیر اولیه، به سوی آن مقادیر متحول می شود.

Amplifier (تقویت کننده)

در اصطلاحات مکانیک سیستم یا مداری است که برای تقویت دامنه یا توان سیگنال است. تقیت کننده وظیفه دارد شکل مدار را تا حد امکام حفظ کند و ان را به هم نریزد، اصطلاحا سیگنال دچار اِعوِجاج نشود.

تقویت کننده در اصطلاحات مکانیک

Approximate (تقریبی)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک االگوریتمی است برای پیدا کردن راه‌حل‌های تقریبی برای مسائل بهینه سازی.

Approximation (تقریب)

شیوه‌ای است برای به دست آوردن نتیجه های غیردقیق. ولی برای منظور معینی که به مقدار کافی به نتیجه درست نزدیک است.

Analytic (تحلیلی)

در اصطلاحات مکانیک استفاده از دنباله‌ای از الگوریتم‌ها(مراحل) یا تحولات برای تولید بینشی از مجموعه داده های پردازش شده.

Analysis (تحلیل)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک به معنای واکاوی یا آناکاوی است که یک مجموعه را به بخش های کوچک تقسیم می کنند تا فهم آن راحت تر شود.

برای آشنایی بیشتر با مهارت های مهندسی مکانیک به گروه آموزشی پارس پژوهان مراجعه کنید

Amplitude (دامنه)

مفهمومی فیزیکی است که که بیشتری فاصله میان مکان موج از نقطه تعادل در معادلات موج دامنه به شکل ضریب سینوس ظاهر می شود و حداکثر سرعت نوسانگر برابر با میزان دامنه در سرعت زاویه‌ای نوسان است.

Accuracy (دقت)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک به معنای توانایی در برخورد با هدف است.

Arbitrary (دلخواه)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک یکایی است برای نمایش مقدار ماده، شدت یا کمیت های دیگر نسبت به یک اندازه‌گیری مرجع به کار برده می شود.

Array (رشته)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک به تعدادی متغیر که از یک نوع می باشند و تحت عنوان یک نام هستند، آرایه می گویند.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات سیاسی تخصصی

Angular (زاویه‌ای)

Angular momentum (اندازه حرکت زاویه ای)

در اصطلاحات مکانیک کمیتی برداری است کخ وضعیت حرکتی سیستم های درحال حرکت دورانی مورد استفاده را نشان می دهد.

Angular frequency (بسامد زاویه ای)

بسامد زاویه‌ای اندازه عددی سرعت چرخش گفته میشود. بسامد زاویه‌ای برابر با بزرگی بردار سرعت زاویه‌ای می باشد.

Angular displacement (جابجایی زاویه ای)

در اصطلاحات مکانیک به زاویه چرخش یک نقطه یا خط حول یک محور ثابت گفته می شود که واحد آن رادیان، درجه، دور (هندسه) است.

Analogy (همانند سازی)

Acceleration (شتاب)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک نسبت تغییرات سرعت به زمان. همچنین عبارت است از میزان افزایش یا کاهش سرعت یک جسم در واحد زمان.

Accelerometer (شتاب سنج)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک حسگری است که شتاب مکانیکی را به سیگنال الکتریکی متناسب با آن تولید میکند.

شتاب سنج در اصطلاحات مکانیک

Area element (عنصر مساحت)

Antisymmetric (نامتقارن)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک ویژگی در تابع است که در صورت تغییر علامت آن، خود تابع نیز تغییر علامت خواهد داد.

Aperiodic (نامتناوب)

Absolute value (قدر مطلق)

در اصطلاحات نکانیک، زمانی که یک عدد در قدر مطلق قرار میگیرد همواره غیرمنفی (مثبت) و بدون توجه به علامت است.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات علوم اجتماعی پرکاربرد

Adjoint matrix (ماتریس الحاقی)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک، یک ماتریس مربعی میباشد.

Average (میانگین، متوسط)

Asymetric (نامتقارن)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک نامتقارن بع معنای عدم وجود تقارن در یک شی یا رابطه است.

Acceptable Quality level(AQL) (سطح کیفیت قابل قبول)

Acceptance Sampling (نمونه گیری پذیرش)

Based Costing –Activity(ABC) (هزینه یابی بر مینای فعالیت)

Activity Cost Slope (شیب هزینه فعالیت)

Activity On Node(AON) (نمایش فعالیت به صورت گره)

Activity relationship diagram (نمودار ارتباطات فعالیت)

در اصطلاحات مکانیک نمایش گرافیکی از گردش کار و فعالیت و اقدامات سناریوی مشخص است.

Activity Slack Time (زمان مجازی فعالیت)

Actual cost (هزینه واقعی)

Actual Cost of Work Performed (هزینه واقعی کار انجام شده)

Advanced Manufacturing Technology(AMT) (تکنولوژی تولید پیشرفته)

Aggregate Planning(AP) (برنامه ریزی تجمعی)

Agile Production (تولید چابک)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک، ابزارها و فرایندهایی که در تولید محصولات جهت پاسخگویی سریع به نیاز مشتریان و تغییرات بازار است و مطمعننا سبب تغییر در کیفیت و هزینه خواهد شد.

Allocation of resource (تخصیص منابع)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک، یکی از اصلی ترین فعالیت های مدیریت است که باعث اجرای صحیح استراتژی ها می شود.

Allowance time (زمان بیکاری مجاز)

Analysis of planning (تجزیه و تحلیل برنامه ریزی)

Appraisal System (سیستم پاداش)

Artificial Intelligence(AI) (هوش مصنوعی)

به هوشمندی که ماشین ها در شرایط مختلف از خود نشان می دهند، گفته می شود که در مقابل هوش طبیعی انسان قرار دارد.

هوش مصنوعی

Artificial variable (متغیر مصنوعی)

Assignment Problem (مساله تخصیص)

Automated Guided Vehicles(AGVs) (وسایل نقلیه هدایت شده اتوماتیک)

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات حقوق

Automated Layout Design Program (برنامه طراحی استقرار اتوماتیک)

Automation (خودکار سازی)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک به فرایندی که ماشین ها را قادر می سازد تا عملیات های ترتیبی از پیش تعیین شده را بدون دخالت انسان یا دخالت کم انجام دهند. همچنین تجهیزات خاصی که عملیات های صنعتی را اجرا و کنترل می کنند.

Average inventory (موجودی متوسط)

Average Outgoing Quality(AOQ) (میانگین کیفیت محصولات خارج شده)

Average Outgoing Quality Limit(AOQL) (مرز میانگین کیفیت محصولات خارج شده)

Average Total Inspection(ATI) (متوسط تعداد کل مورد بازرسی)

Aliasing (بازتاب بسامدی)

در اصطلاحات تخصص مکانیک به اثری نخاواسته که باعث کاهش کیفیت سیگنال می شود، می گویند.

ABS(anti lock brake system) (سیستم ترمز ضد قفل)

در اصطلاحات مکانیک سیستمی امن برای ترمز خودروها است که از قفل شدن چرخ های اتومبیل در هنگام ترمز گرفتن راننده جلوگیری می کند.

Air bag (کیسه هوا)

ایربگ یا کیسه هوا، وسیله‌ای ایمنی است که در برخی خودروها در زمان تصادف از باد پر شده و به صورت بالش بین سرنشین و بدنه خودرو قرار میگیرد و نقش محافظتی دارد.

کیسه هوا در اصطلاحات مکانیک

AIR Filter element (فیلتر هوا)

از فیلتر هوا به عنوان زدودن ذرات معلق ر هوا استفاده می شود و بیشترین کاربرد آن در اچ‌وی‌ای‌سی خودروها می باشد.

فیلتر هوا

Allen key (آچار آلن)

آچار آلن ابزاری مانند L است با مقطع شش ضلعی که براش شل و سفت کردن پیچ‌های آلن استفاده میشود.

آپار آلن

Alligator clip (انبر سوسماری)

در اصطلاحات مکانیک، برای اتصال سیم های رابط ،انتقال ولتاژ و جریان و اندازه گیری داده های الکتریکی استفاده می شود.

همچنین مطالعه کنید مهم ترین اصطلاحات متالوژی

انبر سوسماری

Alternator (دینام)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک، یک مولد الکتریکی است که به کمک کموتاتور جریان الکتریکی تولید می کند.

دینام در اصطلاحات مکانیک

Ampere (AMP) (آمپر)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک، برای اندازه گیری جریان الکتریکی در دستگاه SI به کار میرود.

Anaerobic sealer (موم عایق (غیر هوازی))

Anti freeze (ضد یخ)

مایعی است با پایه آب که در سامانه خنک کننده بعضی از موتورها جریان دارد.

ضد یخ

Antiseize compound (ماده ضد جوش خوردگی)

Asbestos (فیبر نسوز)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک به دسته ای از دیرگدازها گفته می شود که به عنوان عایق های حرارتی و شیمیایی در تجهیزاتی که با دمای بالا سر و کار دارند، استفاده می شود. فیبر نسوز پایداری بالایی در مقابل حرارت و خوردگی دارند.

فیبر نسوز

Axle (محور (اکسل))

میله مرکزی است که برای چزخ دوار یا دنده استفاده می شود. در وسایل نقلیه چرخدار مانند خودرو ممکن است اکسِل به چرخ‌ها ثابت شود و با آن ها بچرخد یا اینکه روی خودرو ثابت باشد و چرخ‌ها به دور محور بچرخند.

محور اکسل در اصطلاحات مکانیک

Axle shaft (شافت اکسل)

در اصطلاحات مکانیک به عضو گردنده‌ای که باری انتقال نیرو و حرکت استفاده می شود.

B

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات تخصصی رشته بازرگانی

Beat (ضربان)

Band matrix (ماتریس نواری)

به ماتریسی پراکنده که درایه‌های خارج از یک نوار نسبتا باریک حول قطر اسصلی صفر قرار دارند، ماتریس نواری می گویند.

Buoyant (شناور)

Buoyant force (نیروی شناوری)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک، شناوری نیرویی است که بوسیله سیال به جسم غوطه ور در آن به سمت بالا وارد می شود و با نیروی وزن مقابله می نماید.

Balancing (موازنه سازی)

Balanced (متوازن)

Boundary (کرانه، مرز)

Bounded (کراندار، مرزی)

Bound (کران، مرز)

Beam (تیر)

Bandwidth (پهنای باند)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک به محدوده فرکانسی که یک موج با کمترین تضعیف می تواند انتسار یابد پنهای باند گفته می شود.

log –Back (عقب افتادگی از سفارش)

Back ward induction (محاسبات برگشتی)

Upstream( Scheduling)Backward (برنامه ریزی زمانبندی رو به عقب)

Balance Delay (تاخیر بالانس)

Basic feasible solution (جواب اساسی قابل قبول)

Basic time (مشاهده شده)

Basis variable (متغیر پایه)

Batch Product (تولید دسته ای یا گروهی)

Benchmark (محک)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک به معنای استاندارد و یا مجموعه‌ای از استانداردهاست که به عنوان معیاری برای اندازه گیری و سنجش عملکرد یک قطعه، یک برنامه یا یک قابلیت در حوزه های مختلف به کار برده می شود.

Cost Ratio –Benefit (نسبت درآمد – هزینه)

هزینه به معنای بهایی برای اشیاء یا خدمات است که برای کسب درآمد نیاز داریم.

Bill of Material(BOM) (لیست انفجاری مواد)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک، لیستی است شامل مواد اولیه برای ساخت و تولید و یا تعمیر یک محصول یا خدمات برای مشتریان.

Bottleneck (گلوگاه)

در اصلطاحات مکانیک، گلوگاه فرایندی است که در زنجیره فرایندها قرار دارد و محدودیت ظرفیت آن سبب کاهش ظرفیت کل زنجیره  می شود. گلوگاه باعث توفق در تولید، مازاد عرضه، فشار از سوی مشتریان و روحیه پایین مشتریان خواهد شد.

گلوگاه

Brainware (مغزافزار)

به افرادی که در زمینه فناوری اطلاعات تخصص داشته و توانایی استفاده و بهره برداری از سخت افزار و نرم افزار ها را دارند، مغزافزار می گویند.

Even –Break (سر به سر)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک نقطه سر به سر اصطلاحی است که برای بررسی ارتباط میزان تولید یک بنگاه اقتصادی یا میزان سودآوری به کار میرود.

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات تخصصی اقتصاد

Budgetted Cost of Work Scheduled(BCWS) (هزینه بودجه بندی شده کار زمانبندی)

Business Process Reengineering (مهندسی مجدد فرآیندهای تجاری)

Ball b earing (بلبرینگ)

در اصطلاحات تخصصی مکانیک، بلبرینگ مدلی از چرخنده از خاواده یاتاقان هاست که کاربردهای مختلفی در ابزارهای مختلف مانند هر چیزی که میچرخد و انواع دیسک های سخت افزاری و اسکیت و صنایع بزرگ و خودروها و موتورها دارند.

بلبیرینگ

Bearing (یاتاقان)

به وسیله‌ای که حرکت نسبی مشخصی را در بین دو یا بیشتر از چند قطعه می دهد. مثلا صورت چرخش یا حرکت خطی.

یاتاقان

Big end bearing (یاتاقان میل لنگ)

قطعه ای د موتورهاست که حرکت خطی پیستون‌ها را به حرکت دورانی تبدیل می نماید.

Bleed nipple (سوزن یا شیر هواگیری)

Brake disk (دیسک ترمز)

در اصطلاحات انگلیسی مکانیک، مدلی از ترمز است که در آن، لنت های ترمز بوسیله پیستون که در درون کالیپر تعبیه شده، بر روی دو طرف دیسک که به چرخ یا اکسل یا هر دو متصل می شود، فشرده و عمل ترمز گیری انجام می شود.

دیسک ترمز

Brake bleeding (هواگیری ترمز)

زمانی که مخزن روغن ترمز خالی می شود باعث هوا گرفتن مدار میگردد.

Brake drum (کاسه ترمز)

Brake lining (لنت ترمز)

لنت ترمز قسمتی از ترمز دیسکی است که در خودروها و صنایعی دیگر کاربرد دارند. از صفحه های فولادی در پشت و مواد اصطکاکی متصل شده به سطح فلزی  در مقابل دیسک چرخنده ترمز قرار میگیرد، تشکیل شده است.

لنت ترمز

Brake pads (بالشتک ترمز)

Biochemistry (زیست شیمی)

همچنین مطالعه کنید اصطلاحات برق

Biomass (زیست توده، توده زنده)

در اصطلاحات مکانیک، منبعی تجدیدپذیر است که از مواد زیستی به دست می آید.

Blade (تیغه)

Bleeder (منفذ تخلیه (هوا از قالب))

Blend (آمیخته، مخلوط)

Blister (تاول)

Bloom (شکفته شده (لاستیک)، کدر شدن (رنگ))

Blooming (شکفتگی)