واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی
23
دسامبر

لیست کامل واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی

واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی

درهمه زبان‌های رسمی دنیا، واژه‌های قرض گرفته‌شده از فرهنگ‌های کشورهای دیگر به وفور مشاهده می‌شود. البته باید متذکر شد که ریشه‌ی برخی از این کلمات قابل تشخیص و ریشه‌ی تعدادی دیگر غیرقابل تشخیص هستند.

در زبان انگلیسی وقتی به ریشه‌ کلمات توجه می‌کنیم، به این نکته پی می‌بریم که واژه‌های متعددی هستند که ریشه‌ی آنها درواقع فارسی است و همین‌طور عکس این قضیه هم وجود دارد. به عبارتی تعدادی کلمات انگلیسی وجود دارند که به زبان فارسی وارد شده‌اند و ما در مکالمه‌های خود و چه بسا در متن‌های نوشتاری و ادبی خود از این واژه‌های انگلیسی استفاده می‌کنیم.

به‌طور کلی این واژه‌های انگلیسی با گذشت زمان و در دوره‌های تاریخی مختلف  وارد زبان فارسی شده‌اند. بدون شک می‌توان اظهار داشت که بسیاری از این کلمات انگلیسی که درحقیقت فرانسوی هستند؛ در دوره تاریخی قاجاریه به  فارسی ورود پیدا کرده‌اند. نمونه‌ای از حضور این واژه‌ها در ادبیات فارسی را می‌توانید در مقاله ترجمه کتاب مشاهده کنید.

همچنین مطالعه کنید صامت و مصوت چیست؟

واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی

لیست واژگان انگلیسی در زبان فارسی

در این مقاله قصد داریم لیست کامل و دقیقی از کلمات روزمره که در فارسی استفاده می‌کنیم، اما در حقیقت انگلیسی هستند را ذکر کنیم.

فهرست واژه‌هایی که با حرف “الف” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
   آپارتایدجدانژادیاستوریداستان
    آپلودبارگذاریاستارتآغاز، شروع
   آداپتورمبدلاستارت‌آپنوآفرین
آپدیتبه روزرسانی       بیگ بنگمَه بانگ
آدامسدژ ، سَقِّزسَباستایل
آرمیچرسیم آسه     استندآپ کمدیطنزپردازی
آسفالتقیرتختاسترسفشار روانی
آنتی‌بادیپادتن ، پادزهراستوپایست
آنلاینبرخطاستوککالای دست دوم
آیفوندربازکناستیلفولاد
      آپشناختیار، انتخاباستیبلدارای ثبات
آیتمگزینه، برنامکاسکنرپویشگر
آیدیشناسهاسکوتر 
افسایدبیرون زمیناسکواشدیوارتوپ
افلاینبرون‌خطاسکیتچرخ پاسره
آکروبات اسنکپُفَک
اواکادو اسکرین‌شاتنماگرفت
آی کیوضریب هوشیاکازیونخاص،دارای شرایط
     ایس‌پکیخ بستهاکانتحساب کاربری
    آیکننقشاکسل 
    الوئه وراصبر زرد یا شاخ بزیاکتیوکنشگر
آتئیستخداناباورانیمیشنپویانمایی
آدرسنشانیاوت خارج
آرتیستهنرمنداورجینالاصل
آپاندیسآویزه، فزون رودهایربگکیسه هوا
آسپریندردبَرایرفرایرهواپَز
آکادمیآموزشگاهایروبیکهوازی
آکنهرخ‌جوشاکس باکس 
آرمنشان   ایکس ریاشعه ایکس
آژانسبنگاهایمیلرایانامه
آلبومجُنگ           اورهال بازآمدسازی
آلترناتیوجایگزیناپیدمیهمه‌گیری
آلرژیحساسیتاپیدمیکهمه‌گیر
آلومینیومسیمکاتوبوسگذربَر
آمبولانسبیماربراتوماتیکخودکار
آمپرشتابهارگاننهاد
آناتومیکالبدشناسیاسترسفشار روانی
آنالیزواکاویاستراتژیراهبرد
آنتنفرستندهآُملتخاگینه، نیمرو
آنتیضد، پادانرژیکارمایه
آنتی‌بادیپادتناورژانسفوریت
آنتی‌بیوتیکپادزیستایدهاندیشه
آنتیکنایابایده‌آلآرمانی
آمپولآوندکایدئولوژیمرام
آپشنتنظیماتانژکتورتزریق‌کننده
اپلیکیشننرم‌افزار کاربردیاوپن‌مایندروشن‌فکر
اوکیباشه، خب،اینترانتتارکده
ادیتویرایشارنج‌بایمدیریت چیدمان
ویرایشگرادیتورآفرپیشنهاد
ادمینگرداننده ، مدیراکشنحرکت، عملکرد
ارتوپدجراح استخوانآفیشیالرسمی
اسپیکربلندگواستادیومورزشگاه
اس‌ام‌اسپیامکایمِیجتصویر
اسپریافشانندهاُردِردستور، سفارش
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ب” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
بادی لنگویجزبان بدنبیسبال 
باینریدودوییبیوگرافیزندگینامه
برندنشان تجاریبلاکمسدود
برَکِتقلاببادیگاردمحافظ شخصی
بروکلیگل کلم سبزباربیکیوکباب پز
بسکتبال بارکدرمزینه
بلبرینگ بلوندبور، مو طلایی
بولدوزر بیزینسکسب و کار
بیسپایهبیزیمشغول
بیسیکاصولیبست فرندبهترین دوستش
فهرست واژه‌هایی که با حرف “پ” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
پارافینمومکپوسترآگهی
پادکستپادپخشپسوردرمز عبور، گذرواژه
پی پیمدفوعپِلَنبرنامه، طرح
پینرمز عددیپلنگتون 
پاراگرافبندپلی استیشنایستگاهِ بازی
پارکبوستانپلیرپخش کننده
پارکتکف پوش چوبیپلیسنیروی انتظامی
پاپمردمیپارکینگتوقفگاه
پاکتجیب، بستهپلت فرمسکو
پانورماسراسرنماپمپمکنده، تلمبه
پدبالشتکپوزیشنجایگاه
پِرسفشارپیتزابارنان
پروتون پیستزمین مسابقه
پروپاگانداجو سازیپیجصفحه، برگه
پروژکتورنورافکنپیکاوج، فراز
پروتکلقرارداد، مقرراتپابلیکعمومی
پروسهفرایند، روندپِسبازی‌فوتبال کامپیوتری
پرینتچاپپرشینفارسی
پرینترچاپگرپوزیشنجا، حالت
پرانتزکمانکپرفورمنسعملکرد
پستچاپار، فرستهپی ویچت‌خصوصی‌بایک‌نفر
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ت” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
تانکزره پوشتن 
تاچ‌پدصفحه لمسیتنیس 
تاکسیمسافرکشتورگشت
تایرلاستیک خودروتوربین 
تایمزمان، گاهتورنمنتمسابقه چندجانبه
تایپگونه، نوشته، نویستوردور، گشت
تراکتورگردونه خودروتوریستگردشگر
تراکتتبلیغات کاغذیتوریستگردشگر
ترانزیستور تُست 
تروریستدهشت افکنتکسچربافت
ترومپت تگ 
ترنستراجنسیتی‌بگچای کیسه ای
تستآزمودن، آزمایشتی‌شرتآستین کوتاه
تسترآزماینده، امتحان کنندهتیترسرواژه
تلفنآوابرتیوب 
تله کابین تیمدسته
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ج” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
جاکت جاز 
جت اسکی جِسچِرژست
جت جاستفقط
جنرالارتشبد، سردارجین 
جودو جون 
فهرست واژه‌هایی که با حرف “چ” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
چارتنمودارچلنجچالش
چاکلتشکلاتچکبازبینی
چتگفتگوی برخطچیپسبک، ارزان
چت‌روماتاق گفتگوچیپسسیب زمینی سرخ شده
فهرست واژه‌هایی که با حرف “د” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
دانلودبارگیریدیجیتال 
دپارتمانبخش، قسمتدیلیتحذف، پاک‌کردن
دِپرسافسردهدیکتهاملا
درایورانهدیکتاتورخودکامه، مستبد
دریلسوراخ کندیکشنریواژه‌نامه
دی وی دی دیپورتبرگشت زدن
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ر” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
راکسبک موسیقیرمیکس 
راکتموشکروتینروزمره، یکنواخت
رزومهکارنامهریسکخطر‌کردن
رزروثبتریل 
روباتآدم مکانیکیریلکسآرام ، آرامش
رپسبک موسیقیرینگتون 
رنکینگرده‌بندیریکاوریبازیابی
رجیستری ری استارتبازنشانی
ریپورتگزارشری ستبازنشانی
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ز” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
زوم زیپ 
فهرست واژه‌هایی که با حرف “س” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
ساپورتپشتیبانیسوئیچتغییر
سالادخوراک سبزیجاتسورتمه 
ساکسیفون سورپرایزغافلگیری،متعجب
سایتپایگاه، تارنماسوپشوربا ، آش
سایلنتحالت سکوتسوپرمارکتفروشگاه، بقالی
سلولبه معنای اتاقک کوچکسوییتاتاقک اجاره ای
سلفیخویش اندازسویشرتبالاپوش سبک
سلبریتیچهره مشهورسکولاردنیاگرایی
سنت سِتدست بازی
سایزاندازهسوپروایزرسرپرست
ستینگزتنظیماتسورسمنبع، مرجع
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ش” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
شات داونخاموش کردنشورتزیرشلواری
شامپوسر شویشونمایش
شوتسطح گرانش یا شیب‌دار  
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ف” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
فارنهایت فرومتالار گفتگو
فالودنبالفریزریخچال ، جایخی
فالووردنبال کننده، هوادارفری سایزاندازه آزاد، اندازه همه
فایبرگلاسکامپوزیت شیشه‌ایفری استایلسبک آزاد
فایلپروندهفست فودغذای فوری
فاینال (فینال)نهاییفست فودغذای فوری
فانمفرح، شادفستیوالجشنواره
فولدرپوشهفلوتنی
فرمتقالبفنسنرده
فرم فوتبالسیتبازیکن فوتبال
فوت (یکا)پا (یکا)فوتسال 
فوتبال فورواردخط حمله
فبریهفوریهفکتحقایق
فونتنوع‌دست‌خطفیلدرشته، زمینه
فکسدورنمافیوز 
فیدبکبازخوردفمینیسممدافع حقوق زنان
فیشکاغذ رسیدفیکسثابت
فیکجعلی، ساختگیفتوبامبینگعکس آزاری
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ک” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
کاراکترشخصیتکتبالاپوش
کاراکترنویسهکپشنسرلوحه، شرح
کانسپتمفهومکرنرگوشه
کافهقهوه‌خانهکلاسدانشپایه
کابین کلاسیکدیرینه
کابینت کلاچ 
کاتقطع، بریدنکلکسیونمجموعه
کاتالوگکارنماکلیپنوانما، توژک
کاترتیغکنترلبازرسی، مهار، پایش
کاردکلیسهکنسرتهمنوازی
کارتکاردکنسلبه هم زدن، لغو
کارتونپویانماییکنفرانسنشست
کاریکاتورخندککولرخنک‌کننده
کاریزماجذبهکومباین 
کاستنوارکیبوردصفحه کلید
کاسکتکلاه ایمنیکیلوگرم 
کافی شاپ کیک 
کارواشخودروشوییکوکیکلوچه
کافئین کیسمورد، جعبه
کالجپیش دانشگاهیکیوسکدکه
کامپیوتررایانهکالکشنمجموعه
کامنتنظر، دیدگاهکمپانیشرکت
کات‌سینمیان پردهکامنتدبدگاه
کاورپوشش، رو جلدکورسدوره‌ی آموزشی
کاپ کمپینتشکیل گروه مبارزاتی
فهرست واژه‌هایی که با حرف “گ” آغاز می‌‌گردند
معنای فارسیانگلیسیمعنای فارسیانگلیسی
 گرم گاردریل
بادپرگلایدر گل
بازیگیمدروازه‌بانگلر
دسته بازیگیم پدبازیباز، بازیکنگیمر
 گیربکسموتور بازیسازیگیم انجین
خوبگودچت دست جمعیگپ
گروهگروپرتبه، نمرهگرید
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ل” آغاز می‌‌گردند
معنای فارسیانگلیسیمعنای فارسیانگلیسی
پسندلایکآزمایشگاهلابراتوار
زندهلایوخطلاین
 لودر لیزر
چراغ آویزلوسترزندگی مجلللاکچری
پیوندلینکرایانکلپ‌تاپ
سبکلایترهبرلیدر
محللوکیشننشان وارهلوگو
فهرست واژه‌هایی که با حرف “م” آغاز می‌‌گردند
معنای فارسیانگلیسیمعنای فارسیانگلیسی
 مادربردنه نه ، مامانمادر
رد تماسمیس کالابزارآلات و مصالحمتریال
بازاریابیمارکتینگبازارمارکت
حالت ساکتمیوت میکروویو
صدابَرمیکروفونمخلوط-ترکیبیمیکس
ساز و کارمکانیزمحس، حس و حالمود
  حافظهمموریگوشی همراهموبایل
نوینمدرنپیاممسیج
بیشینهماکسیمومرسانهمدیا
 ماکروویوکمینهمینیموم
زیر موشیماوس پدنمونکماکت
اعلامیه، گزارش، بیان نامهمانیفستموش، موشوارهماوس
شیوه، روشمِتـُدنقشهمپ
فلزمتالنقاب، سیماچهماسک
چند‌رسانه‌ایمالتی‌مدیانمایشگرمانیتور
رایجمد (مُد)پخش کننده رسانهمدیا پلیر
  رسانهمدیا
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ن” آغاز می‌‌گردند
معنای فارسیانگلیسی
 نودل
فهرست واژه‌هایی که با حرف “و” آغاز می‌‌گردند
معنای فارسیانگلیسیمعنای فارسیانگلیسی
بی‌سیموایرلس واکس
دوربین کامپیوتر  وب‌کمتار عنکبوت، در علوم رایانه: تارنماوب
گردش کار. در علوم رایانه: پردازش زنجیره‌ایورک‌فلوتارنماوسایت
حجم، در دستگاههای صوتی: بلندی صداوولوم ولنتاین  
روادیدویزامجازیویرچوال
دیدن، در پزشکی:‌معاینه شدن/کردنویزیت  
منظره، دیدویودر خودروها: کاروانون
معروف، مشهوروایرالکاغذدیواریوالپیپر
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ه” آغاز می‌‌گردند
معنای فارسیانگلیسیمعنای فارسیانگلیسی
 هاف بکحافطه رایانههارد
 هاکیکلاس بالاهای کلس
 هاورکرافترخنههک
تاریخ، تاریخچه  هیستوریمتمایز، مشخصهای لایت
سرهدمهمانسراهتل
 هِندِلدوگوشیهدفون
برشت بارهمبرگر هدست
 هیپ‌هاپ هندبال
  آزاد دستهندزفری
فهرست واژه‌هایی که با حرف “ی” آغاز می‌‌گردند
انگلیسیمعنای فارسیانگلیسیمعنای فارسی
یورو یونیفرملباس یکدست

در اینجا  برخی ازکاربردهای استفاده از واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی را در ترجمه کاتالوگ در اختیار شما قرار می‌دهیم.

واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی

آیا واژگان فارسی هم در زبان انگلیسی وجود دارد؟

جالب است بدانید که عکس این مطلب هم وجود دارد. یعنی بر خلاف باور عموم که تصور می‌کنند تنها لغات و اصطلاحات انگلیسی وارد زبان فارسی شده است بعضی واژگان فارسی وجود دارند که در طول زمان دستخوش تغییر شده‌اند و کلمات معادل انگلیسی خود را به‌وجود آورده‌اند. به عبارت دیگر تعدادی از واژه‌ها هستند که از طریق زبان فارسی به زبان انگلیسی وارد شده‌اند.  در اینجا به تعدادی ازآنها اشاره خواهیم کرد.

همچنین مطالعه کنید حروف اضافه در فارسی

1- نارنگ یا همان (Orange)

همه می‌دانند که واژه نارنج ریشه عربی است که نارنگ ریشه فارسی آن محسوب می‌شود. امروزه با کمی تغییر در زبان انگلیسی با همان معنا و معنای اضافه‌تر یعنی رنگ نارنجی استفاده می‌شود.

2- شکر یا همان (Sugar)
واژه شکر که قبل از فارسی از ریشه سانسکریت گرفته شده است، بعد‌ ها به زبان عربی رفته و با کمی تغییر به سکر تبدیل شده و سپس با اندکی تغییر وارد زبان انگلیسی شده است.
۳-لیمو یا همان (Lemon)
لیمو هم از این قائده مستثنا نبوده و مانند کلمات گفته شده در بالا از زبان شیرین فارسی مرز ها را رد کرده و به زبان‌های اسپانیایی،  ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی راه پیدا کرده است.
۴-قند یا همان (Candy)
کلمه قند با دستخوش تغییر به واژه Candy بدل شده و امروزه انگلیسی زبانان از معنای این واژه و اندکی از تلفظ آن الهام گرفته و برای رساندن مفهوم آبنبات یا همان شکلات انگلیسی استفاده می‌کنند.
۵-صندل یا همان (Sandal)
خیلی ها بر این باورند که واژه پاپوش معادل فارسی صندل است، اما به ندرت کسی می‌داند که واژه صندل هم ریشه ایرانی دارد و زبان انگلیسی آن را از زبان فارسی وام گرفته‌ است.
۵-کوشک یا همان (kiosk)

کیوسک که عده‌ای تصور دارند معادل فارسی اش دَکّه می‌باشد یک واژه بیگانه است، در صورتی‌که باید بدانند هر دو واژه ریشه فارسی دارند.  کیوسک از کلمه کوشک گرفته شده است که در فارسی میانه با عنوان گوشه از آن نام ‌برده می‌شود. ضمن اینکه کوشک در معماری ایرانی به اتاقک هایی گفته می‌شود که در آن اجناس، کالا یا ارائه دهنده اطلاعات برای خدمت رسانی به مردم قرار می‌گرفته است. در واقع کوشک از 6معماری ایرانی به اقصی‌نقاط  اروپا رفته و با کمی تغییر به واژه جهانی کیوسک مبدل شده است.


۶-پاجامه یا همان (Pajamas)
 خیلی از مردم تصور دارند با گفتن کلمه شلوار راحتی، فارسی را پاس داشته‌اند، درحالی‌که کلمه پاجامه
با تغییرات وارد شده به کشورهای انگلیسی و فرانسوی زبان بهpajamas  تبدیل شده و با تلفظ پیژامه دوباره به زبان و خواست‌گاه اصلی خود بازگشته است.

واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی


۷-بازار یا همان ( Bazaar)
همانگونه که از ظاهر و تلفظ این کلمه پیداست دیگر نیازی به توضیح نیست که چه راه طولانی ای را طی کرده و به زبان انگلیسی نفوذ پیدا کرده است.
۸-جنگل یا همان (Jungle)
واژه جنگل ابتدا دارای ریشه سانسکریت بوده که زبان آریایی ها بوده است و بعد به زبان فارسی ورود پیدا کرده است. این واژه امروزه به زبان های سرتاسر جهان از جمله انگلیسی نفوذ پیدا کرده و تبدیل به یکی از واژه‌های انگلیسی شده است.
۹- دیو یا همان (Devil)
واژه Devil که در زبان انگلیسی به معنی شیطان است از ریشه پارسی باستانی دیو به این زبان راه پیدا کرده است.
۱۰-کیمیا یا همان (Chemical)
درست است که عده ای واژه کیمیا را یونانی می‌دانند و بر این باورند که این واژه از بین‌النهرین وارد زبان فارسی شده و سپس به سایر کشورها از جمله انگلستان نفوذ پیدا کرده، اما باید بدانید که علم کیمیا از کشور ما یعنی ایران قد علم داشته و سپس به سایر نقاط جهان راه پیدا کرده است.
۱۱- کاروانسرا یا همان (Caravansary)

همچنین مطالعه کنید استعاره در ادبیات چیست؟

این کلمه هم مانند کلمه بازار با توجه به ظاهرش نیازی به توضیح اضافه نیست و جالب است بدانید کاروانسرا ریشه پهلوی دارد.


۱۲-زعفران یا همانSaffron))

کلمه زعفران همانند خود این محصول کاملا ریشه ایرانی دارد و باتوجه به صادرات این محصول به کشورهای اروپایی این کلمه هم با کمی تغییر به کلمهsaffron  در انگلیسی تبدیل شده است.

۱۳- ناو یا همان(Nav)

این کلمه انگلیسی که ریشه در زبان فارسی دارد به کشتی های جنگی اطلاق می‌گردد..

همچنین مطالعه کنید علائم نگارشی در زبان انگلیسی

۱۴- بوته یا همان (Botanic)

این واژه در زبان انگلیسی هم به معنی بوته می‌باشد و در فارسی کلمه Botanic  به معنای علم گیاه سناسی است.

۱۵-فیل یا همان ( Elephant)

این واژه به طور غیر مستقیم از ریشه فارسی پیل گرفته شده است. در واقع همان الفیل عربی است که با اندکی تغییر به Elephant تبدیل گردیده است.

۱۶- کرکس یا همان (Carcass):

در زبان فارسی این واژه به معنای لاشه و مردار است که انگلیسی زبانان این واژه را هم از ریشه پارسی وام گرفته اند.

۱۷- موش یا همان (Mouse):

این کلمه‌ی Mouse در واقع از واژه معادل فارسی آن الهام گرفته است و ریشه کاملا ایرانی دارد؛ به طوری که از ظاهر آن پیدا است.

۱۸-زرافه یا همان(Giraffe)

این کلمه هم مانند موش ریشه فارسی داشته و بعد دچار تغییرات شده و در زبان انگلیسی ظاهر شده است.

۱۹-الکل یا همان (Alcohol)

در واقع این کلمه ریشه ی عربی دارد اما با توجه به اینکه کاشف الکل، “زکریای رازی” ایرانی بوده و در زمان وی زبان عربی، زبان جهان اسلام بوده ، به همین دلیل  او واژه‌ای عربی را برای کشف خود درنظر گرفت.

واژه‌های انگلیسی در زبان فارسی

کلام آخر

همانطور که گفته شد با گذشت زمان و ادوار مختلف واژه‌های متعددی در زبان فارسی وارد شده‌اند. این واژه‌ها فقط واژه‌های انگلیسی نبودند، بلکه زبان‌هایی نظیر عربی، فرانسوی و زبان‌های دیگر هم نقش به‌سزایی در اضافه کردن کلمات جدید و معنادار در فارسی داشتند.

 به‌طور کلی ما این کلمات انگلیسی در  فارسی را می‌توانیم در انواع ترجمه مقاله تخصصی و نظایر آن مشاهده کنیم.

کلمات کلیدی: واژه‌های انگلیسی، زبان فارسی